معامله‌گران با احساس


نسبت وام‌دهی مارجین بیت کوین در صرافی OKEx

نقش سفسطه در بورس

چند بار شده است که بعد از پنج معامله سودده متوالی احساس کرده‌اید دیگر بازار را مثل کف دست‌تان می‌‌شناسید و ضرری هم در کار نخواهد بود! اما درست در معامله ششم، با پذیرفتن ریسک زیادی که ناشی از احساس شکست‌ناپذیری‌تان بود، ضرر زیادی داده‌اید؟ چند بار شده است که در این شرایط، استراتژی معاملاتی‌تان را تغییر دهید یا اندیکاتورهایتان را با تصور اینکه دیگر جواب نمی‌دهند، بعد از ۴ ضرر متوالی اصلاح‌کرده‌اید؟ به گزارش رها سرمایه، اغلب معامله‌گران با این مشکلات مواجه می‌شوند باید بدانید که اتخاذ فرضیات اشتباه می‌تواند تصمیمات جبران‌ناپذیر و خطرناکی برایتان به بار آورد. نکته مهم این که بفهمید احتمال وقوع ضررهای متوالی چقدر است و نقش آمار در معاملات را درک کنید. وقتی بسکتبالیستی به‌صورت متوالی ۵ یا ۶ توپ را وارد سبد می‌کند، می‌گوییم وی داغ است. دانشمندان اصطلاح سفسطه دست داغ را در این مورد به کار می‌برند؛ ضمنا، تحقیقات نشان داده‌اند که چنین توالی‌هایی صرفا در محدوده احتمالات آماری نرمال امکان وقوع پیدا می‌کنند و داغ بودن، اصلا غیرمعمول نبوده و ریشه ریاضی دارد. هرکدام از بازیکنان را که به مدت طولانی زیر نظر بگیرید، شاهد چنین صحنه‌هایی خواهید بود. بله درست است، تناوب وقوع این توالی‌‌ها بر اساس مهارت تک‌تک بازیکنان تعیین می‌شود و بازیکنان حرفه‌ای اصولا توالی‌های طولانی‌تر را در مقایسه با بازیکنان معمولی در سطح دبیرستان تجربه می‌کنند. اما هر دوی این بازیکنان، هر از چند گاهی شاهد چنین رویدادهایی خواهند بود.
درس اول
«قانون تعداد بالا» می‌گوید توالی‌های سود و ضرر در یک گروه نمونه با اندازه معقول، کاملا نرمال هستند. سعی کنید از قضاوت سیستم‌تان بر اساس ۱، ۲ یا ۵ معامله دست‌بردارید و سعی کنید افق فکری‌تان را بلندمدت‌تر کنید. هیچ‌گاه سیستم‌تان را بعد از چند ضرر تغییر ندهید. ما انسان‌ها در درک احتمالات خیلی خوب عمل نمی‌کنیم اصلا چه کسی از ریاضیات خوشش می‌آید؟ ما هر روز سوار ماشین‌مان می‌شویم و حتی یک‌لحظه هم راجع به اینکه چه اتفاقی برایمان می‌افتد احساس نگرانی نمی‌کنیم اما وقتی‌که فقط ۲ بار در سال سوار هواپیما می‌شویم، احساس دل‌شوره داریم. اما مشکل به اینجا ختم نمی‌شود. رویدادهایی که نتایج تصادفی دارند هم نحوه تفکر ما را به چالش می‌کشند و ما سعی می‌کنیم تا قواعد یا نظریاتی را برای خود تدوین کنیم که به ما در ایجاد احساس کنترل روی شرایط کمک کنند. در قمار با تاس، مردم وقتی روی عدد بزرگ‌تری شرط می‌بندند، تاس را محکم‌تر می‌اندازند. در پرتاب سکه هم‌فکر می‌کنند احتمال دیدن شیر، بعد از ۴ بار متوالی خط آمدن، بیشتر است. قماربازان جوامع غربی در لاتاری‌ها هم معتقدند اگر خودشان اعداد را انتخاب کنند، احتمال بردشان بیشتر می‌شود. رویدادهای احتمالی با نتایج اتفاقی اصولا مترادف با عدم قطعیت بوده و ما انسان‌ها سعی می‌کنیم تا حد امکان، احساس عدم قطعیت و نا اطمینانی را از بین ببریم. تحقیقات نشان داده‌اند که ایجاد حس کنترل، حتی در مواقعی که ما به‌واقع هیچ کنترلی نداریم، احساس بهتری به ما می‌دهد. البته در این شرایط، نتیجه نهایی تغییر نخواهد کرد اما نوع نگاه ما به آن اتفاق و نحوه تصمیم‌گیری‌مان عوض خواهد شد. افرادی که فکر می‌کنند روی نتایج تصادفی هم تا حدی کنترل دارند، کمتر از ریسک گریزان می‌شوند و احتمال موفقیتشان را بیشتر در نظر می‌گیرند. این مساله در معامله‌گری می‌تواند منجر به افزایش ریسک‌پذیری و اعتمادبه‌نفس کاذب شود.
درس دوم
مفهوم تصادف و احتمال را درک کنید و بپذیرید و بدانید که هر معامله‌‌ای مستقل از معامله قبلی خود است. البته باید این را هم به شما بگویم که نتیجه هر معامله‌ای کاملا تصادفی بوده و از کنترل شما هم خارج است! ایجاد مقررات دلبخواه و اختیاری که به شما احساس کنترل و تسلط بر اوضاع می‌دهند هم می‌توانند باعث ایجاد خوش‌بینی بیش‌ از حد در معامله‌گر شوند. خطرناک‌ترین موضوع راجع به دست داغ این است که درک و برداشت افراد نسبت به سطح مهارت و توانایی‌شان را تغییر می‌دهد. به ‌عنوان ‌مثال، بعد از اینکه بازیکن ۵ گل پشت سر هم بزند، احتمالا از موقعیت‌های دیگر که حتی شانس کمتری در گل زدن دارند هم اقدام به پرتاب توپ می‌کند و آمار و احتمالات را به‌هم‌ریخته و منافع گروه را هم به خطر می‌اندازد. تحقیقات نشان می‌دهند که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران پس از کسب موفقیت و نتایج مثبت در معاملات اخیرشان، بیشتر دست به معامله می‌زنند! افزایش اندازه و سایز معاملات آن‌هم صرفا با استناد به بردها و سودهای اخیرتان، اکثرا، یا شاید بهتر باشد بگویم همیشه فاجعه به بار می‌آورد. بعضی تریدر‌ها معتقدند که بعد از چند برد متوالی می‌توانند روند حرکتی بازار را احساس کنند و ما اغلب می‌بینیم که معامله‌گران مقادیر قابل‌توجهی از آن سودهای گذشته را در فقط چند معامله به باد معامله‌گران با احساس می‌دهند و فکر می‌کنم همه ما چنین تجربه‌ای داریم، درست است؟
درس سوم
شما به‌صورت اتفاقی تبدیل به معامله‌گر بهتری نمی‌شوید. درنتیجه، هیچ‌گاه با تکیه‌بر نتایج معاملات اخیرتان، رویکرد و استراتژی‌های مدیریت ریسک و پول‌تان را تغییر ندهید. آیا بعد از شش معامله زیان‌ده متوالی فکر می‌کنید استراتژی معاملاتی‌تان کار نمی‌کند یا شما تریدر بدی هستید؟ البته به نظرم نیازی هم به ضرر و زیان در ۶ معامله متوالی نیست تا نسبت به استراتژی معاملاتی‌مان احساس تردید کنیم. اما اگر ما بگوییم که این مساله اصلا پایه و اساسی ندارد و همین سیستمی که قصد دارید استفاده از آن را متوقف کنید، می‌تواند سودهای سرشاری را به سمت شما روانه کند، چه؟ اگر معامله‌گران بتوانند فقط اندکی بیشتر به استراتژی‌های معاملاتی‌شان بچسبند و براثر ترس و نگرانی از ضرر بیشتر آن را کنار نگذارند، قطعا شاهد نتایج مثبتی خواهند بود.
درس چهارم
سود و ضرر متوالی کاملا طبیعی است و صرف‌نظر از اینکه مهارت‌هایتان، همیشه پیش می‌آیند. سعی کنید خیلی زود نسبت به متد معاملاتی‌تان دلسرد نشوید و به استفاده از آن ادامه دهید. بالاخره این توالی‌های زیان‌ده هم به پایان می‌رسند. نکته بسیار مهم این است که پس از سودها و بردهای متوالی دچار غرور و اعتمادبه‌نفس کاذب نشوید. هیچ‌گاه در چنین اوقاتی، میزان ریسک‌تان را افزایش ندهید. وقتی صحبت از کاهش نوسانات می‌شود، حفظ اندازه و سایز موقعیت‌هایتان بسیار مهم است. ضمنا، هیچ‌وقت با تصور اینکه دیگر معامله کردن برایتان مثل آب خوردن شده است، تعداد معاملات‌تان را افزایش ندهید! همیشه مطمئن شوید که از مقررات‌تان پیروی می‌کنید و دقیقا مطابق سیستم معاملاتی‌تان معامله می‌کنید. کلیه این مسائل در مواجهه با ضررهای متوالی هم صادق است. سعی نکنید با افزایش اندازه و سایز موقعیت‌هایتان، ضررهای قدیمی و گذشته را جبران کنید در این صورت منتظر یک شکست و ضرر بزرگ‌تر باشید. نکته مهم‌تر این است که استراتژی‌تان را تغییر ندهید. شما تنها با اجرای مداوم معاملاتتان طبق متد و روشتان می‌توانید آستانه معاملاتی‌تان را بسازید. درک این مقوله برای معامله‌گران تازه‌کار دشوار است اما این، اصل ضروری برای کسب سود در معاملات است. در عوض، به اینکه چقدر خوب معاملات‌تان را اجرا می‌کنید توجه کنید و بیش‌ازحد نگران نتایج نهایی نباشید.

معامله‌گران به رشد قیمت بیت کوین خوش‌بین هستند

روند صعودی قیمت بیت کوین

خرید ۷۰۰۲ بیت کوین توسط شرکت مایکرواستراتژی می‌تواند به افزایش قیمت بیت کوین کمک کند، اما اطلاعات بازارهای مشتقه نیز نشان می‌دهد که معامله‌گران حرفه‌ای، خوش‌بین‌تر شده‌اند.

به گزارش میهن بلاکچین و به نقل از کوین تلگراف، طبق معیارهای بازارهای مشتقه، افزایش قیمت ۴۷۰۰ دلاری بیت کوین در تاریخ ۲۹ نوامبر، مایه آرامش بسیار خوبی برای معامله‌گران بوده است، اما به نظر می‌رسد اذعان این موضوع زود باشد که بیت کوین به کف قیمت رسیده است.

افزایش قیمت بیت کوین تعجب‌برانگیز نبوده است زیرا فعلا ۱۵٪ کمتر از رکورد خود بر روی ۶۹,۰۰۰ دلار قرار دارد. ۱۵ روز پس از این دستاورد، بیت کوین پس از اصلاح ۲۲٪ به سطح حمایتی ۵۳,۵۰۰ دلار رسیده است.

بازگشت روند قیمتی در روز گذشته احتمالا به دلیل اعلام خبر از طرف مایکرواستراتژی مبنی بر این موضوع بوده است که روز دوشنبه، ۷۰۰۲ بیت کوین با میانگین قیمت ۵۹,۱۸۷ دلار خریده است. مایکرواستراتژی سرمایه لازم برای خرید این مقدار بیت کوین را از فروش ۵۷۱,۰۰۱ سهم از تاریخ ۱ اکتبر الی ۲۹ نوامبر به دست آورده است که مجموعا معادل با ۴۱۴.۴ میلیون دلار بود.

اپراتور بازار بورس آلمان به اسم دویچه بورس (Deutsche Boerse)، فهرست کردن اوراق بیت کوین فیزیکی قابل معامله در بورس یا همان ETN شرکت اینوسکو را اعلام کرد. این محصولات جدید تحت نمادهای BTIC در بازار بورس دیجیتال Xetra معامله خواهند شد.

اطلاعات نشان می‌دهد که احساس معامله‌گران، خنثی و خوش‌بین است

به منظور شناخت اینکه معامله‌گران حرفه‌ای تا چه حد خوش‌بین یا بدبین هستند، باید نرخ مبنای بازار قراردادهای آتی را تحلیل کنیم. به این اندیکاتور، پرمیوم فیوچرز نیز گفته می‌شود و اختلاف بین قراردادهای آتی و بازار اسپات کنونی در صرافی‌های بزرگ را می‌سنجد.

قراردادهای آتی سه ماهه بیت کوین، ابزار مورد علاقه نهنگ‌ها و میزهای آربیتراژ هستند. اگرچه معامله‌گران با احساس بازار مشتقه برای خرده معامله‌گران به دلیل تاریخ تسویه و انقضا و اختلاف قیمت با بازارهای اسپات پیچیده به نظر می‌رسد، اما مهم‌ترین مزیت آن، عدم نوسان فاندینگ ریت است.

نمودار ۳ ماهه نرخ مبنای بازار قراردادهای آتی بیت کوین

نمودار ۳ ماهه نرخ مبنای بازار قراردادهای آتی بیت کوین

قراردادهای آتی سه ماهه معمولا با پرمیوم سالانه ۵ الی ۱۵٪ معامله می‌شود که فرصت خوبی برای معاملات آربیتراژ است. با تاخیر در تسویه و انقضا، فروشندگان قیمت بالاتری را تقاضا می‌کنند و این موضوع به اختلاف قیمت منجر می‌شود.

به کف ۹٪ در تاریخ ۲۷ نوامبر توجه کنید که قیمت بیت کوین به سطح حمایتی ۵۶,۵۰۰ دلار رسید. سپس، پس از روند صعودی روز دوشنبه و عبور قیمت به بالاتر از ۵۸,۰۰۰ دلار، این اندیکاتور به سطح سالم ۱۲٪ برگشت. حتی با وجود این نوسان، هنوز هیچگونه نشانه‌ای از هیجان وجود ندارد، اما با این حال نمی‌توان چند هفته اخیر را یک دوره نزولی در نظر گرفت.

بازارهای وام‌دهی دید بهتری از بازار ارائه می‌دهند

معاملات مارجین به سرمایه‌گذاران امکان می‌دهد تا رمزارز وام بگیرند و از آنها برای لوریج وضعیت‌های معاملاتی خود استفاده کنند و در نتیجه، سود خود را افزایش دهند. برای مثال، یک فرد می‌تواند با وام‌گیری تتر، بیت کوین بخرد و حضور خود در بازار را افزایش دهد. از طرف دیگر، با وام‌گیری بیت کوین نتها می‌توان برای فروش استقراضی یا شرط بندی روی کاهش قیمت آن استفاده کرد.

برخلاف قراردادهای آتی، بین فروش و خریدهای استقراضی لزوما توازنی برقرار نیست.

نسبت وام‌دهی مارجین بیت کوین در صرافی OKEx - قیمت بیت کوین

نسبت وام‌دهی مارجین بیت کوین در صرافی OKEx

زیاد بودن نسبت وام‌دهی مارجین بیانگر آن است که بازار در وضعیت صعودی قرار دارد . در مقابل، اگر نسبت وام‌دهی کم باشد، بازار نزولی است.

نمودار فوق نشان می‌دهد که معامله‌گران اخیرا بیت کوین بیشتری وام گرفته‌اند، زیرا نسبت آن از ۲۱.۹ در تاریخ ۲۶ نوامبر به ۱۱.۳ در حال حاضر رسیده است. هرچند، اطلاعات کاملا به سمت روند صعودی متمایل است زیرا این اندیکاتور به مارجین بزرگی به سمت وام‌گیری استیبل کوین‌ها متمایل است.

حتی با وجود افزایش ۹٪ قیمت بیت کوین از ۵۳,۴۰۰ دلار در تاریخ ۲۸ نوامبر تاکنون، اطلاعات بازار مشتقه هیچگونه هیجان و اشتیاقی از جانب معامله‌گران حرفه‌ای نشان نمی‌دهد. برخلاف خرده معامله‌گران، این نهنگ‌های باتجربه از فومو اجتناب می‌کنند، هرچند اندیکاتور وام‌دهی مارجین، نشانه‌های خوش‌بینی بیش از حد را نشان می‌دهد.

نمودار قیمت بیت کوین

نمودار قیمت بیت کوین تایم فریم ۱ ساعت

به نظر می‌رسد اخبار منتشر شده در خصوص سویه جدید ویروس کرونا، بازارهای مالی را تحت تاثیر قرار داده باشد. مدیرعامل شرکت مودرنا از بزرگ‌ترین تولید کننده‌های واکسن بیماری کویید-۱۹ اعلام کرد واکسن‌های کنونی در برابر اومیکرون، سویه جدید کرونا به مشکل می‌خورند و پیدا کردن واکسنی که بتواند Omicron را هدف قرار دهد ممکن است چندین ماه به طول انجامد.

چرا معامله گران مصمم، خود را با دیگر معامله گران مقایسه نمی‌کنند؟

معامله گران مصمم

قرن‌ها پیش، سوارکاران چشم بند اسبی اختراع کرده بودند تا به اسب‌های آنها کمک کند تا بر روی کار خود متمرکز شوند. چشم بند اسب، تکه‌ چرمی است که به افسار اسب متصل شده و باعث می‌شود اسب به‌غیر‌از اشیایی که روبروی او قرار دارد، چیزی نبیند. در ادامه با مطلب “چرا معامله گران مصمم، خود را با دیگر معامله گران مقایسه نمی‌کنند؟” همراه ما باشید.

بدون این چشم بندها اسب به راحتی، بدون چرخاندن سرش، پشت سر خود را می‌دید و همین موضوع باعث می‌شد هر حرکت یا اشیای ناشناسی اسب را بترساند و او را از کار بازدارد. وقتی حواس‌پرتی اسب کمتر شد، اعتماد بیشتری داشته و می‌تواست بر روی انجام کار متمرکز شود.

به عنوان یک معامله گر، شاید متوجه شده باشید که هر زمان عملکرد خود را با دیگر معامله گران بازار فارکس مقایسه می‌کنید عملکرد شما بدتر می‌شود. این «حواس پرتی» معمولا منجر به ضرر می‌شود.

خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. در دنیای مدرن و رقابتی امروزه پرسیدن سوال «کارم چطور است؟» بسیار وسوسه بر‌انگیز است و بسیاری می‌خواهند عملکرد خود را با دیگر افراد مقایسه کنند.

مقایسه بی‌فایده است

شما به تنهایی می‌توانید مهارت‌های معاملاتی خود را در بازار فارکس تقویت کنید. چیزی که به دیگران کمک کرده و برای آنها مفید است، ممکن است برای شما کاربردی نداشته باشد و این موضوع به این معنا نیست که شما معامله گر خوبی نیستید. شما باید روشی را پیدا کنید که با مهارت و شخصیت معاملاتی شما مطابقت داشته باشد.

مقایسه تنها باعث احساس ناامیدی شده و حواس شما را از کسب سود دور می‌کند

در بازارهای مالی، شما در یک مسابقه نیستید که بخواهید دیگران را شکست دهید و از آنها پیشی بگیرید. افرادی که به موفقیت‌های بزرگ دست پیدا می‌کنند به‌طور مستقل و با شرایط خودشان کار می‌کنند. خود را درگیر معاملات دیگران نمی‌کنند. آنها زمان بندی و اشتیاق خود را دنبال کرده و برای رشد و ترقی به ندای درون خود گوش می‌دهند.

عملکرد شما در معاملات ربطی به عملکرد دیگران ندارد

این مقایسه‌ها به شما آسیب می‌رساند و احساس حسادت ممکن است عملکرد شما در معاملات را تضعیف کند.چشم بند خود را بپوشید. خود را درگیر نتایج معاملات افراد دیگر نکنید و تمرکز خود را بر روی معاملات خود بگذارید.

هرکس به شیوه متفاوتی در یک مهارت جدید پیشرفت می‌کند. با خودتان مسابقه دهید، از اشتباهات خود درس بگیرید و سعی کنید از خودتان بهتر باشید تا در معاملات خود نیز عملکرد بهتری داشته باشید.

سوار ترن احساسات معامله گران نشو

ترن احساسات معامله گران - چرخه احساسات معامله گران

ترن احساسات معامله گران - چرخه احساسات معامله گران

 Your browser does not support the video tag. قطعاً اگر در یکی از بازارهای معامله‌گران با احساس مالی مثل بورس ایران، فارکس، کریپتوکارنسی (ارز دیجیتال) و بورس جهانی مدتی فعالیت داشته باشید؛ می‌دانید که نوسان ذات بازارهای مالی هست. افرادی که در این بازارهای مالی فعالیت دارند با توجه به نوسانات بازار درگیر یک چرخه احساساتی می‌شوند. این چرخه احساسات معامله گر را ما به ترن احساسات معامله گران تشبیه کرده‌ایم که در بعضی مواقع باعث نابودی معامله گران می‌شود. اما در مسیر این چرخه احساسات ما درگیر چه حالاتی می‌شویم و این احساسات چرا به وجود می‌آید؟ حتماً تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا شرایط احساسی بازار را بهتر درک کنید، اینکه الآن در چه مرحله‌ای از چرخه احساسات هستید تا بتوانید بر اساس شرایط مختلف بهترین تصمیم را بگیرید.

مرحله اول چرخه احساسات معامله گر: حس خوش‌بینی

اولین احساسی که اکثر افراد در بدو ورود به بازارهای مالی درگیر آن می‌شوند حس خوش‌بینی هست. دلیل این حس خوش‌بینی به بازار این هست که ما زمانی وارد یک بازار مالی می‌شویم که اطرافیان ما در این بازار مالی معامله گری می‌کنند و سود خوبی به دست می‌آورند. ما وقتی سودآوری دوستانمان را می‌بینیم با یک حس خوش‌بینی وارد آن بازار مالی می‌شویم. گاها ممکن است حسرت بخوریم که ای‌کاش زودتر با این بازار مالی آشنا می‌شدیم.

مرحله دوم: شور و شوق

بعدازاینکه افراد با یک حس خوش‌بینی وارد هر بازار مالی می‌شوند و شروع به معامله گری می‌کنند؛ به علت اینکه احتمالاً در زمان رشد وارد بازار شده‌اند اکثر معاملاتشان همراه با سود خواهد بود. در این مرحله اعتمادبه‌نفس افراد بالا می‌رود و با این تفکر که چقدر راحت داریم سود می‌کنیم بسیار حس شور و شوق پیدا می‌کنند. با خود تصور می‌کنند که اینجا همان‌جایی هست که من می‌توانم به تمام آرزوهایم برسم و پولدار شوم.

مرحله سوم: هیجان

بعدازاین تصمیم می‌گیرم که دوستانم را به این بازار دعوت کنم. بعدازاین به مرحله‌ای می‌رسیم که ما درگیر اوج هیجان هستیم زمانی که ما هر چیزی می‌خریم سود می‌کنیم. اعتمادبه‌نفس خیلی خیلی بالاتری پیدا می‌کنیم؛ به خاطر این اوج هیجان تصمیم می‌گیریم پول و سرمایه خود را بیشتر کنیم. مثلاً با خود تصور می‌کنیم که الآن با ده میلیون تومان ۵۰ درصد سود کردم، اگر ۱۰۰ میلیون تومان داشتم سود خیلی بیشتری به دست می‌آوردم. تصمیم می‌گیرم برای افزایش سرمایه از کارگزاری اعتبار بگیرم و یا وام بگیرم. گاها هم افراد به فروش خانه، ماشین و سایر دارایی‌ها رو می‌آورند. تا جایی که توان دارند پول جور می‌کنند، قرض می‌کنند و … و همه این پول‌ها را به بازار می‌آورند.

مرحله چهارم: رضایتمندی

درنهایت در پایان موج صعودی به مرحله‌ی اوج بازار می‌رسیم جایی که هم‌زمان با یک حس غرور احساس رضایت شدیدی از خودداریم. این مرحله، مرحله رضایتمندی در چرخه احساسات معامله گر هست. با توجه به اینکه هر تحلیلی می‌کنیم کاملاً درست است تصور می‌کنیم که خیلی حرفه‌ای هستیم و تمام بازار را می‌توانیم کاملاً پیش‌بینی کنیم. اینجا هست که به سراغ دوستان و آشنایان می‌رویم، پرتفوی پرسود خود را به آن‌ها نشان می‌دهیم. آن‌ها را شماتت می‌کنیم که اگر شما هم آن زمان که این بازار مالی را معرفی کردم وارد بازار می‌شدید کلی سود می‌کردید. به آن‌ها پیشنهاد می‌دهیم که بهتر هست پولتان را به من بسپارید تا برایتان سود بسازم. این پیشنهاد در نقطه اوج بازار بدترین ریسک ممکن هست.

مرحله پنجم: اضطراب

بعدازاین وارد مرحله اضطراب از چرخه احساسات معامله گر می‌شویم. جایی که ریزش‌های اولیه بازار شروع می‌شود. افراد در این مرحله کمی ترسیده‌اند؛ اما ذهنشان خیلی سریع آن‌ها را آرام می‌کند. در ریزش‌های اولیه افراد به‌جای اینکه به‌عنوان یک معامله گر حرفه‌ای از بازار خارج شوند؛ اتفاقاً برعکس اقدام به خرید می‌کنند. آن‌ها بر این باور هستند الآن فروشنده‌ها ارزش دارایی‌شان را نمی‌دانند.

مرحله ششم: انکار

بعدازاین با ادامه ریزش‌ها افراد ضررهای خود را انکار می‌کنند. در فاز انکار از چرخه احساسات معامله گر، تصور آن‌ها این است که این ریزش‌ها موقتی است. در جواب به افرادی که شاید به آن‌ها خورده بگیرند و شماتتشان کنند که چرا این‌قدر متضرر شده‌اند، این جمله کلیشه‌ای رو به زبان می‌آورند: که من یک سرمایه گذار بلندمدت هستم و با این ریزش‌های مقطعی از بازار خارج نمی‌شوم. یکی دیگر از این جملات خطرناک که این معامله گرها به زبان می‌آورند این هست که تا زمانی که از یک معامله خارج نشوی متضرر نشده‌ای. وقتی افراد در فاز انکار کردن هستند با خود می‌اندیشند که امکان ندارد چیزی که به این خوبی تحلیل کردم بیشتر از این ریزش کند. تمام این ریزش‌ها یک فرصت دیگر برای خرید است و با میانگین کم کردن دوباره شروع به خرید می‌کنند. درواقع آن‌ها چاقوی در حال سقوط رو دوباره می‌گیرند. در ابتدای مقاله عنوان کردم که نوسان ذات بازارهای مالی است؛ یعنی همه ما معامله گران می‌دانیم بعد از هر رشدی یک ریزش هم وجود دارد. زمانی که بازارها در حال رشد هستند درواقع هر چه بیشتر به نقطه اوج خود نزدیک می‌شوند. کاملاً مشخص هست که ما زمان ریزش هیچ بازار مالی را نمی‌دانیم.

این را می‌دانیم که هرروزی که بازار رشد می‌کند به تاریخ احتمالی ریزش نزدیک‌تر می‌شود. پس بهتر است که به‌جای اینکه در نقطه اوج بازار بیشترین ریسک ممکن را انجام دهیم و در ریزش‌های اولیه بازار درگیر چرخه احساسات معامله گر شویم، خیلی منطقی‌تر به‌عنوان یک معامله گر حرفه‌ای با استراتژی معاملاتی خود به‌موقع از بازار خارج شویم و درگیر ترن احساسات نشویم. تا اینجا نیمه اول چرخه احساسات معامله گر که اسم آن را ترن احساسات معامله گران گذاشتیم را توضیح دادم در ادامه مقاله، با ادامه مسیر چرخه احساسات معامله گر آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.

مرحله هفتم: ترس

مرحله بعد از ترن احساسات (چرخه احساسات معامله گر) مرحله ترس هست که ویدیو آن را به زودی در سایت می‌گذاریم. مرحله ترس جایی هست که بخش زیادی از سرمایه ما از بین رفته و سرمایه هایی هم که دیگران به ما سپرده‌اند نابودشده است. اینجا ای‌کاش گفتن‌ها شروع خواهد شد. ای‌کاش همان ابتدای ریزش از بازار خارج می‌شدم. در مرحله ترس با خود میگوییم شاید واقعاً بازار قرار نیست برگردد، واقعاً افرادی که داشتن میفروختند از ما عاقل‌تر بودند.

مرحله هشتم: ناامیدی

از این مرحله به بعد تازه اشتباهات بزرگ‌تر ما شروع می‌شود. در مراحل بعدی با ادامه ریزش‌ها درگیر احساس ناامیدی می‌شویم. مرحله ناامیدی دقیقا جایی هست که بازار یک روز مثبت می‌شود و ما را کمی امیدوار می‌کند ولی باز چندین روز منفی می‌شود و ما دائماً ناامید خواهیم شد. در این مرحله ما به دنبال پیدا کردن مقصر هستیم و هنوز حاضر نیستیم مسئولیت اشتباهات و ضررهای خود را بپذیریم. شروع به توجیه کردن می‌کنیم. اینکه بازار دولتی هست، دستوری هست، رانتی هست و فلانی باعث شد من در این بازار مالی سرمایه گذاری کنم.

مرحله وحشت از چرخه احساسات

مرحله نهم: وحشت

مرحله بعدی از چرخه احساسات معامله گر وارد دوره وحشت می‌شویم جایی که ضررهای ما آن‌قدر زیاد شده که فشارهای روانی بسیار زیادی را باید تحمل‌کنیم. قسط‌های وام را باید پرداخت کنیم اما توان پرداختش را نداریم. تاریخ سررسید تسویه اعتبار کارگزاری‌هاست و کسانی هم که پول خود را به سراغ پولشان را می‌گیرند.

مرحله دهم چرخه احساسات معامله گر: تسلیم

در این شرایط آن‌قدر فشار روانی زیاد است که دیوانه می‌شویم. به مرحله بعدی از چرخه احساسات معامله گر می‌رویم و تسلیم بازار خواهیم شد. با خود می‌گوییم که هرچقدر صبر کردیم کافی است و واقعاً نباید بیشتر صبر کرد.

مرحله یازدهم : دلسردی و درماندگی

الآن هم خودمان به پول احتیاج داریم و هم باید پول دیگران را پس دهیم. پس بهترین راه این هست که از بازار خارج شویم. بعد از مرحله تسلیم در چرخه احساسات معامله گر حس دلسردی و درماندگی به سراغ ما می‌آید. جایی که شکست را پذیرفته‌ایم و تمام سرمایه خود را از دست دادیم. هیچ راه‌حلی هم برای حل این مشکل نداریم. در این مرحله با خود می‌گوییم که این بازار از اول هم مناسب سرمایه گذاری نبود و باید سراغ یک بازار مالی بهتر بروم. در مرحله دلسردی، اگر یک نفر که شرایط یکسانی با ما داشته باشد بازار دیگری را به ما پیشنهاد کند؛ با حس امیدواری‌ که به ما می‌دهد دوباره برای ما حس خوش‌بینی به آن بازار را ایجاد می‌کند. ما دوباره با حس خوش‌بینی سراغ بازار مالی جدید می‌رویم و احتمالاً این ترن احساسات معامله گر دوباره برای ما اتفاق می‌افتد.

مرحله دوازدهم: افسردگی

در مرحله آخر ریزش بازار درگیر افسردگی می‌شویم. در مرحله افسردگی از چرخه احساسات معامله گر همه مردم را مقصر میدانیم و در افسردگی کامل حس و حال هیچ کاری را نداریم. اینجا می‌فهمیم که این بازار ما را نابود کرد و همه مسئولین و دوستانی که باعث شدن ما وارد این بازار مالی شویم را نفرین می‌کنیم.

مرحله سیزدهم: امید

چرخه احساسات در بازارهای مالی

در ادامه مسیر کم‌کم یک سری رشدهای نسبی در بازار اتفاق می‌افتد که ما را کمی امیدوار می‌کند. این تصور برای ما ایجاد می‌شود که شاید بازار می‌خواهد برگردد و شرایطش بهتر شود. ولی شاید هم ادامه‌دار نباشد و بعد از چند روز مثبت شدن دوباره ریزشی شود. پس هنوز برای ورود مجدد به بازار زود است و باید چند روزی صبر کنم و بعد تصمیم بگیرم.

مرحله چهاردهم: آسایش

در مرحله بعدی از چرخه احساسات معامله گر وقتی می‌بینیم رشد بازار ادامه داشت کم‌کم حس تسکین و آسایش خاطر به سراغ ما می‌آید. اینکه ظاهراً بازار رونق گرفته و شرایطش بهتر شده است فکر ما را درگیر می‌کند. ولی بر اساس تجربه قبلی بهتر است که با پول کمتری معامله کنم. تصمیم می‌گیرم که خیلی پر ریسک وارد بازار نشوم تا بازار را رصد کنم و اگر روند صعودی ثابت شد بعد سرمایه بیشتری وارد کنم.

مرحله پانزدهم: خوش‌بینی

در ادامه مسیر با انجام معاملاتی که داریم و سودهای احتمالی که به دست می‌آوریم دوباره همان حس خوش‌بینی سراغ ما می‌آید. بعد از حس خوش‌بینی بعدازاینکه دیدیم دوباره تحلیل‌های ما کاملاً درست است دوباره احساسات شور و شوق در ما ایجاد می‌شود. مجدد سراغ گرفتن اعتبار، وام می‌رویم و درگیر همین ترن احساسات معامله گر خواهیم شد. ترن احساسات (چرخه احساسات معامله گر) همیشه در حال حرکت است. حالا که ترن احساسات را شناختید از شما می‌خواهم که ویدیوی بالای این صفحه را چندین بار مشاهده کنید.

رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس را بدانید

اشتباهات معامله گران فارکس در بازارهای مالی

اشتباهات معامله گران فارکس با اینکه یک موضوع تکراری محسوب می شود اما همچنان بسیاری از تریدرها ، (اگر نگوییم همه) از آن ها رنج می برند،پس تصمیم گرفتیم در این مقاله به طور عمیق این اشتباهات را که اشاره ای به روانشناسی معامله گری دارد، مورد بررسی و بحث قرار دهیم. رایج ترین اشتباهات معاملاتی، و مهمتر از آن، ما سعی خواهیم کرد ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهیم تا آن چالش ها را ساده تر برطرف کنید.

اگر میخواهید یک معامله گر موفق در بازار فارکس باشید، یک لیوان قهوه یا چای برای خودتان بریزید و در ادامه مقاله همراهمان باشید 🙂

رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس چه مواردی هستند؟

دو چیز وجود دارد که معامله‌گران فکر می‌کنند بیشتر از همه از آن رنج می‌برند :

1- انجام معامله بیش از حد مجاز ( Over trading )

2- اهرم یا لوریج بالا

اما اینها فقط قسمت کوچکی از یک مشکل بسیار بزرگتر هستند،در واقع اینها فقط اقدامات هستند، آنها مانند علامت بیماری می مانند که باید آن را درست شناسایی کنیم.
چیزی در پشت این رفتار وجود دارد که باعث می شود معامله گران در نهایت وارد معامله یا اهرم بیش از حد شوند.دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم بفهمیم.

در ادامه چند نمونه از نمودارها را برایتان قرار دادیم که هر نمودار داستانی را بیان می کند:

اهرم یا لوریج بالا

این یک حساب 80 هزار دلاری است، ما می‌توانیم برای مدتی سودهای بسیار کمی را ببینیم، و ناگهان با ضرر بزرگی به پایان می‌رسد و حساب را صفر می‌کند. بنابراین، این یک معامله اهرمی یا انتقامی یا معامله بیش از اندازه است که باعث این امر شده است.
این می تواند نتیجه عدم صبر باشد، معامله گر احساس بی حوصلگی می کرد و می خواست به سرعت سود کند اما در نهایت ضرر زیادی متحمل شد.

عدم صبر

چیزی مشابه در اینجا، (یک حساب 10 هزار دلاری) خط نقطه چین، خط حقوق صاحبان سهام است و خط آبی خط تعادل است، بنابراین می توانید با توجه به سودهای اندک، کاهش شدیدی را در سهام مشاهده کنید،

این معامله گر برای به دست آوردن سودهای ناچیز، مقدار زیادی ضرر را متحمل می شود. .
نظم و انضباط کافی برای حفظ یک استراتژی که ممکن است خیلی طول بکشد تا به شما نتیجه دهد ممکن است ناامید کننده باشد و احساساتی را برانگیزد که باعث شود معامله گر آرزوی بازدهی بیشتری در مدت زمان کمتری را داشته باشد، سپس معاملاتی را باز کند که در نهایت ضرر شود و آرزوی بزرگ سود زیاد از دست بدهد .
برای سوددهی سریعتر، معامله گر حساب را منفجر می کند !

اعتماد به نفس بیش از حد

اینجا نیز ما می‌توانیم تعادل خوبی را ببینیم، اما همچنین سهامی را که مدت زیادی معامله‌گران با احساس در حال کاهش است،
ببینیم. این معامله‌گر چقدر به هدف نزدیک بود؟ فقط چند صد دلار فاصله داشت؟ اعتماد بنفس بیش از اندازه ای که این معامله گر در طول این مدت بخاطر سودهای بیشتر داشت و میخواست سریعتر به هدف خود برسد که باعث شد حسابش دچار ضرر بزرگی شود و حسابش را از دست بدهد و هر چه به دست آورده بود به بازار پس بدهد.

حجم بیش از اندازه

چیزی مشابه در اینجا، معامله‌گری که در اوایل کارش با رعایت حجم شاهد رشد و ضرر حسابش است، کارش خوب است و ولی زمانی که می‌خواهد سریع به هدف برسد، بنابراین اندازه لات یا حجم را افزایش می‌دهد که در نهایت منجر به یک ضرر بزرگ می‌شود.

نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) یا سود به ضرر منفی

در اینجا معامله گر در ابتدا با رعایت این نسبت توانسته است حساب خودش را به آهستگی رشد دهد هر چند گاهی حساب ضررهایی را داشته است، اما وقتی که معامله‌گر می‌خواهد به سرعت به هدف برسد – معامله بزرگ‌تری انجام می‌دهد، ضرر بزرگی دریافت می‌کند و سپس به نقطه پایان می‌رسد.

هر نموداری داستانی پشت خود دارد و ما می‌توانیم علل یا محرک‌های متفاوتی را در هر کدام ببینیم. برخی از این محرک ها می تواند شامل یک احساس باشد، ممکن است یک انتظار باشد، ممکن است فقدان نظم و انضباط، عدم ثبات، عدم اعتماد به سیستم، حرص و آز و شاید اعتماد بنفس بیش از حدی باشد که در نهایت با استفاده از اهرم بالاتر یا معاملات بیش از حد مجاز منجر به از دست دادن حساب خواهد شد.

انتظارات غیرواقعی

بیایید در مورد دلایل احتمالی اشتباهات رایج معامله گری در معاملات بیش از حد و اهرم بالا که در واقع همان انتظارات غیر واقعی هستند صحبت کنیم:
اگر کمی بیشتر آن را بررسی کنیم، انتظارات غیر واقعی را می توانیم در سه جنبه متفاوت دسته بندی کنیم :

  • انتظارات غیر واقعی در مورد موفقیت
  • انتظارات غیر واقعی در مورد نتایج
  • انتظارات غیرواقع بینانه در مورد زمان

داشتن انتظارات غیر واقعی از موفقیت

به عنوان یک انسان، ممکن است زمانی که شروع به انجام هر کاری می کنیم، گمان کنیم مسیر پیشرفت و موفقیت ما یک مسیر خطی و ساده است و به راحتی به هدف خود خواهیم رسید.

اما در تجارت و معامله گری، مسیر موفقیت واقعاً اینگونه به نظر می رسد:

این یک راه طولانی بسیار سخت است، تا حدی به این دلیل که ما، به عنوان انسان، به انجام برخی اقدامات و گرفتن نتیجه ای از آن عمل عادت کرده ایم. در ریاضیات 2+2 همیشه 4 است. اگر یک ساز بزنیم، هر بار که یک نت خاص را می نوازیم همیشه یکسان می شود. اما اینجا در معاملات گاهی اوقات فکر می‌کنیم که داریم همان عمل را انجام می‌دهیم، سیستم یا استراتژی خود را دنبال می‌کنیم، سیگنالی در استراتژی خود داریم و نتایج یکسانی دریافت نمی‌کنیم، گاهی اوقات این معاملات منجر به برد می‌شوند، گاهی اوقات زمانی که بازخورد مثبتی از بازار نداریم، اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت بسیار سخت است.

انتظارات ما در مورد موفقیت در بازار با آنچه در زندگی تجربه می کنیم بسیار متفاوت است. در شرایط سخت بازار اینکه بتوانیم موفقیت مداوم بدست آوریم کاری سخت است و باعث می شود احساس عدم موفقیت و پیشرفت به ما دست دهد. برای همین در اینجا به مواردی بپردازیم که برای پیشرفت مداوم شما و بودن همیشگی در بازار نیاز هست بپردازیم:

معیار خود باشید

چگونه می توانیم تعریف کنیم که موفقیت برای هر یک از ما چیست؟ باید بدانید موفقیت یعنی که هر بار چه میزان نسبت به قبل و به طور مداوم پیشرفت کنیم. این واقعیت که همه ما پیشینه‌های مختلف، اندازه حساب‌های مختلف، مهارت‌های مختلف، زمان در دسترس متفاوت داریم، این مسیر بسیار متفاوتی است که هر معامله‌گری باید از آن عبور کند و شما باید شروع به اندازه‌گیری خودتان با خودتان کنید، باید شروع به مقایسه خودتان با خودتان کنید و سپس ببینید آیا پیشرفتی داشته اید یا خیر.

معیار خود باشید، از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و شروع به مقایسه خود با نتایج 100 معامله قبل یا یک ماه قبل یا یک سال قبل کنید. آیا شما یک معامله گر بهتر هستید یا یک معامله گر بدتر؟ این پیشرفت را تصدیق کنید. موفقیت در تجارت بسیار نسبی است. اگر یک معامله گر بازنده بودید و اکنون یک معامله گر سربه سر هستید، این یک نوع موفقیت است. اگر شما یک معامله گر سربه سر هستید و سپس تبدیل به یک معامله گر ثابت می شوید، بهتر است، و از ثبات تا سودآوری شروع می کنید به بهتر شدن، اما این کار زمان می برد.

اکنون وقتی به نتایج فکر می کنیم، البته پول نتیجه نهایی معامله است ، باید به این فکر کنیم که چه چیزی واقع بینانه است؟ اندازه حساب ما چقدر است؟ و چه چیزی می توانیم از آن به دست آوریم؟ ما نمی توانیم از یک حساب بسیار کوچک انتظار داشته باشیم که پول زیادی به دست آورد، این چیزی است که واقع بینانه نیست. شما این را از قبل می دانید، بنابراین ما باید در مورد نتایج خود به روشی واقع بینانه فکر کنیم و تجارت را به عنوان حرفه ای در نظر نگیریم که می تواند میلیون ها دلار را خیلی سریع یا با یک حساب کوچک به شما بدهد زیرا این واقع بینانه نیست.

همین امر در مورد زمان نیز صدق می کند. به مدرک دانشگاهی فکر کنید، ما سال ها از زندگی خود را سرمایه گذاری می کنیم تا در کاری حرفه ای شویم و بنا به دلایلی می خواهیم بازدهی و موفقیت فوری داشته باشیم و باید به یاد داشته باشیم که تجارت به سال ها تمرین و تجربه نیاز دارد، بنابراین شما باید به زمان متعهد باشید. ممکن است در مورد 10000 ساعت مورد نیاز برای تسلط بر برخی مهارت ها شنیده باشید( هر نوع مهارتی که کاربردی و عملی است)، بنابراین شاید برای حرفه ای شدن در معامله گری هم نیاز به 10000 معامله در بازار داشته باشید و باید زمان در دسترس و آزاد خود را جهت انجام این تعداد معامله را در نظر بگیرید.

شما ممکن است شغل دیگری داشته باشید، بنابراین مجبور به معامله در تایم فریم های بزرگ‌تر هستید و در نتیجه ستاپ های کمتر و زمان کمتری خواهید داشت و اگر زمان آزاد بیشتری برای تمرین داشته باشید، شاید مسیرتان کوتاه‌تر شود، اما این نکته را فراموش نکنید که ما باید درک کنیم واقعیت ما چیست و زمان در دسترس ما برای تمرین چقدر است و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که در کمتر از شش ماه، یک سال یا دو سال به موفقیت های بزرگ در معاملات دست پیدا کنیم. کمتر از این مدت زمان در واقع بسیار نامعقول و غیر منطقی است!



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.