بازی پدر و پسر در نقش سروان و سرگرد برای سرقت میلیاردی/ تاجر ثروتمند 3 روز گروگان مأموران قلابی بود
ساعت24- یکی از روزهای شهریور امسال تاجری ثروتمند سوار بر خودروی اسپورتیج خانهاش در شمال تهران را ترک کرد تا راهی محل کارش شود. از وقتی همسر و فرزندانش به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند او تنها زندگی میکرد اما آن روز وقتی وارد خیابانی فرعی شد، یک خودروی پژو که چراغ گردان پلیس روی آن نصب شده بود سد راهش شد.راننده و سرنشین پژو که لباس پلیس به تن داشتند و تجهیزات نظامی همراهشان بود، از ماشین پیاده شدند و با نشان دادن برگهای به مرد تاجر مدعی شدند که وی باید برای توضیحات به اداره پلیس بیاید. یکی از آنها بدون اینکه پاسخی به سؤالات مرد تاجر بدهد سوار ماشین وی شد و از او خواست حرکت کند و به این ترتیب مأموران قلابی تاجر ثروتمند را به محلی خلوت بردند، دست و پا و چشمانش را بستند و به خانه متروکهای در جنوب پایتخت منتقل کردند.
گزارش یک گمشده
24ساعت از ماجرای ربودن مرد تاجر گذشته بود که مادر وی سراسیمه و نگران راهی اداره پلیس شد و گفت که فرزندش ناپدید شده است. او توضیح داد: پسرم تاجر است و تنها زندگی میکند. همسر و فرزندانش در خارج از کشور بهسر میبرند و پسرم هر روز با من پول بیشتری به دست آوریم؟ تماس میگرفت اما از صبح دیروز هیچ خبری از او نیست. موبایلش خاموش بود و بارها با تلفن خانهاش تماس گرفتم و همه تماسهایم بیجواب ماند. صبح که شد راهی خانهاش شدم اما داخل خانه بهم ریخته بود و اثری از پسرم نبود و مطمئن شدم که بلایی بر سرش آمده است.
گروگانگیری
با اظهارات این زن، تیمی از مأموران اداره آگاهی تهران با دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی، تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند. سرنوشت تاجر گمشده در هالهای از ابهام بود تا اینکه بعد از گذشت 3روز، وی با دست و پای بسته در بیابانهای جنوب تهران و توسط رانندهای عبوری پیدا شد.
این مرد پس از رهایی از دست آدمربایان راهی اداره پلیس شد و گفت: پس از آنکه مأموران قلابی مرا به خانهای متروکه انتقال دادند با تهدید، کارتهای عابر بانکم را به همراه رمزشان گرفتند. آنها حتی کلید خانهام را با زور گرفتند تا به آنجا دستبرد بزنند. آنها سپس راهی صرافی و طلافروشی شدند و با خرید طلا و دلار حساب مرا خالی کردند.
وی ادامه داد:3روز در خانه متروکه گروگان آنها بودم. در طول پول بیشتری به دست آوریم؟ شبانه روز فقط یک وعده غذا و آب به من میدادند و مدام کتکم میزدند. اکثر مواقع هم چشم و دست و پاهایم بسته بود تا اینکه بعد از گذشت 3روز با همان وضعیت یعنی با چشم و دست و پای بسته مرا از خانه متروکه خارج کرده و در بیابانها انداختند.
وی ادامه داد: وقتی توسط یک راننده عبوری نجات پیدا کردم به خانهام رفتم و متوجه شدم که 2مأمور قلابی، به آنجا دستبرد زدهاند و هرچه پول، طلا، تابلوفرش و لوازم آنتیک و عتیقه در خانهام داشتم را سرقت کردهاند. ارزش این اموال بالای یک میلیارد تومان بود و آنها بیش از 400میلیون تومان هم از حسابم سرقت کرده بودند. علاوه پول بیشتری به دست آوریم؟ بر اینها، ماشین اسپورتیج مرا به همراه مدارکش نیز با خود بردهاند.
بازداشت سروان و سرگرد قلابی
از آنجا که گروگانگیران، چشم گروگان را بسته بودند او متوجه نشده بود که نشانی خانه متروکه کجاست. در این شرایط برای بهدست آمدن ردی از متهمان، شماره پلاک خودروی اسپورتیج شاکی در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت تا اینکه چند روز قبل این خودرو در یکی از شهرهای شمالی کشور درحالیکه پسر جوانی پشت فرمان آن بود توقیف شد. با دستگیری پسر جوان و اعتراف وی متهم دیگر که پدر او بود در خانهاش در یکی از محلههای پایتخت دستگیر شد.
آنها در بازجوییها به گروگانگیری و سرقت اقرار کردند و انگیزه خود را رسیدن به پول دانستند. در این میان متهم میانسال گفت: مرد تاجر را دورادور میشناختم و خبر داشتم که وضع مالی خوبی دارد. من در شرکتی کار میکردم که وی به آنجا رفتوآمد داشت و میدانستم به تنهایی زندگی میکند و خانوادهاش ایران نیستند. به همین دلیل موضوع را با پسرم در میان گذاشتم تا با کمک هم نقشه گروگانگیری را عملی کنیم. وی ادامه داد: برای اجرای این نقشه، ابتدا تجهیزات پلیسی خریدیم، سپس یک حکم جلب جعل کردیم و بعد به مقابل خانه و محل کار مرد تاجر رفتیم تا ساعت رفتوآمدهای او را بهدست آوریم. پس از آنکه اطلاعات کامل را بهدست آوردیم، روز حادثه سد راه او شدیم و وی را ربودیم. بعد با تهدید حسابش را خالی کرده و به خانهاش دستبرد زدیم. متهم در ادامه گفت:گروگان را بعد از 3روز رها کردیم و گمان میکردیم هرگز شناسایی نمیشویم اما پسرم که عاشق ماشینهای مدل بالاست، خودروی شاکی را برداشت و با آن به شمال کشور رفت. به او گوشزد کرده بودم که بعد از گروگانگیری ماشین را رها کند اما او به حرفم گوش نداد و با پول دزدی، ویلایی در شمال کشور اجاره کرده و با دوستانش به سفر رفته و در حال خوشگذرانی بود که گیر افتاد. براساس این گزارش، متهمان با قرار قانونی بازداشت شدند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
لاکپشت ۷۰ ساله با ۸ بچه جلوی انقراض را گرفت + عکس
یک لاکپشت غولپیکر گالاپاگوس که سن و سال را به چالش کشیده است، نگهبانان باغوحش بریتانیا را تحت تأثیر قرار داد و با 70 سال سن توانست بچه دار پول بیشتری به دست آوریم؟ شود و جلوی انقراض را بگیرد.
به گزارش خبرگزاری برنا، یک لاکپشت غولپیکر گالاپاگوس در سن ۷۰ سالگی، پدر هشت بچه خزنده در معرض خطر انقراض شد. این لاک پشت، که دیرک نام دارد، با سه لاک پشت ماده در مرکز پرورش و محافظت از تمساحها به نام تمساحهای جهان در آکسفوردشایر جفتگیری کرد. در ماه مارس، مشخص شد که دو بچه لاک پشت از تخم های چارلی، لاک پشت ماده ۲۱ ساله، بیرون آمده پول بیشتری به دست آوریم؟ اند.
این اولین باری بود که یک باغ وحش بریتانیا با موفقیت یک لاک پشت غول پیکر گالاپاگوس را پرورش داده است. پس از آن دیرک با لاک پشت ماده ایزابلا جفت گیری کرد . ایزابلا چهار تخم گذاشت که بچه هایش در ماه جولای بیرون آمدند. سپس چارلی دو تخم دیگر را که توسط دیرک بارور شده بود، گذاشت. این بچه ها هم به تازگی از تخم خارج شدهاند. گفته میشود دیرک در اوج شرایط عالی جسمانی قرار دارد.
ورود هشت نوزاد لاک پشت به مرکز کروکودیلهای جهان در بریز نورتون، تقویت بزرگی برای وضعیت حفاظت از لاکپشت غولپیکر گالاپوگوس است که گونهای در خطر انقراض به شمار می رود. در حال حاضر، حدود ۱۵۰۰۰ لاک پشت در جهان باقی مانده است. این رقم در حالی است که در قرن ۱۹ این تعداد ۲۰۰۰۰۰ نفر بود.
دو بچه اول در ماه مارس به دنیا آمدند. سپس در ماه جولای، از ایزابلا چهار بچه بیرون آمد و به تازگی دو تخم دیگر از تخمهای چارلی بیرون آمده است.
هنوز چیزی از زوزو دریافت نشده است، اما آنها در ۱۸ ماه گذشته شروع به تخم گذاری کرده اند. ما نسبتاً مطمئن هستیم که همه آنها زن هستند، اما هنوز تایید نشده است. به منظور نظارت بر رشد و سلامت عمومی آنها، نوزادان جدا از لاک پشت های بالغ نگهداری می شوند.
برای یک دهه یا بیشتر، فقط یک مجموعه از لاک پشت های غول پیکر گالاپاگوس در اروپا قادر به پرورش این گونه بودند. مطمئناً نشان می دهد که دیرک یک لاک پشت بسیار مهم در باغ وحش های اروپایی است.
به گفته مسئولان این مرکز، بزرگترین امتیاز در حال حاضر، دانشی است که ما می توانیم از جوجه کشی تخم ها تا پرورش جوان به دست آوریم و به اشتراک بگذاریم. این امر تجربه و دانش بیشتری را در مورد کل فرآیند پرورش گونه ها در محیط باغ وحش فراهم می کند.
زمانهای جفتگیری، تولید مثل، رفتار بزرگسالان، هر رژیم غذایی و مکملی که مفید یا مهم یافتهایم نیز بخشی از این مجموعه دانشی را تشکیل میدهد که در مورد پرورش گونهها گرد هم میآوریم. اینها همه اطلاعات حیاتی است و می تواند با دانش و شیوه های موجود از خود جزایر نوشته و ترکیب شود.
برنامه فعلی این است که بچهها برای آیندهای قابل پیشبینی در این باغوحش نگه داشته شوند تا بر رشد و وضعیت آنها در حین نظارت باشد. این یک فرصت منحصر به فرد برای یادگیری و کمک به آینده گونه است. به نظر می رسد دیرک نیازی به استراحت ندارد و همچنان با زنان زندگی می کند.
این هشت بچه لاک پشت شاید اکنون کوچک هستند اما بزرگ و قوی می شوند. لاک پشت های غول پیکر گالاپاگوس به خاطر گردن بلندشان معروف هستند و مترادف با چارلز داروین هستند که با مطالعه آنها نظریه تکامل را کشف کرد. طبیعت شناس بزرگ بریتانیایی متوجه شد که موجودات بزرگ شکل فیزیکی خود را با محیط اطراف خود تطبیق داده اند و گردن دراز آنها برای رسیدن به پوشش گیاهی مرتفع در گالاپاگوس است.
مرکز Crocodiles of the World از صندوق حفاظت از گالاپاگوس نیز حمایت می کند. این مرکز تحقیقاتی را برای کمک به شکل دادن به استراتژی های حفاظتی آینده برای گونه ها و محافظت از آینده آنها در جزایر گالاپاگوس انجام می دهد.
دیرک در ابتدا پس از شکار شدن از طبیعت در جزایر گالاپاگوس در سال ۱۹۶۲ به بریتانیا آمد. لاک پشت های غول پیکر گالاپاگوس، Chelonoidis niger در لاتین، بزرگترین گونه لاک پشت در جهان هستند. آنها می توانند تا ۶ فوت طول و ۹۰۰ پوند وزن رشد کرده و در تمام طول سال جفت گیری کنند.
منطق ساخت خانه در شهر ایرانی
ساکن امروزی خانه به نبود کیفیت اعتراض ندارد؛ کیفیتی که به نیازهای مراتب والای وجودی و نیازهای معنویاش پاسخ دهد، در نتیجه چارهای ندارد تا خانه خود را در مکانی فیزیکی نبیند و رویایی ذهنی داشته باشد. خانهها معماری ذهن ناخودآگاه ما هستند، شهری که از لحاظ فیزیکی قابل سکونت نیست.
به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی از حسین فتحیاکبری، دانشآموخته مطالعات شهری، درباره «خانه» سخن بسیار است، بهطوریکه نمیتوان به راحتی دربارهاش فکر پول بیشتری به دست آوریم؟ کرد و نوشت. خانه، کانون سامان اجتماعی و سلولی از شهر است که اگر نابود شود، شهر نیز نابود میشود. خانه نوعی ایده و برساختی اجتماعی است؛ داستانی که درباره کیستیمان به خود میگوئیم و اینکه دوست داریم چه کسی و چه چیزهایی را در نزدیکترین فاصله به خودمان داشته باشیم.
هیچ مکانی مانند خانه نیست؛ چون اصلاً یک مکان نیست، اما مسکن و آپارتمان، وجودی فیزیکی است که شاید بتواند گوشت و استخوانِ خانه را فراهم سازد، اما نمیتواند روح خانه را دربرگیرد . روح خانه از بوی پختوپز و خراشیدگی روی راهپله و خطهای خودکار روی دیوارها ساخته میشود که رشد قد بچهها را در خود به یادگار دارد. این روح پول بیشتری به دست آوریم؟ در طول زمان در شهر تکامل پیدا میکند. ضربالمثلی قدیمی میگوید: «مسکن را میخری، اما خانه را خودت میسازی»؛ اما حقیقت این است که خانه را پرورش میدهی و میگذاری به میل خودش شکوفا شود.
روزی که وارد ساختمان مسکونی جدیدی میشویم، بعید است خانه آنجا باشد. گاهی حتی تا وقتی از آن منزل اثاثکشی میکنیم هم خانه آنجا نیست. خانه حصاری است که انسان برای برافراشتن آزادیِ خود در شهر بنا میدارد؛ اما اگر همین حصار توسط خواست غیرانسانیِ دیگری بنا شود، مفهوم خانه تبدیل به مفهوم زندان خواهد شد و آن شهر، شهرِ انسانی نیست. شاید باید خودمان را خوششانس بدانیم اگر در طول عمرمان بتوانیم یک خانه واقعی به دست آوریم، همانطورکه اگر به یک عشق واقعی برسیم، فرضاً خوششانس هستیم.
انسان بدون شهر، معنا پیدا نمیکند و بالعکس. وقتی درباره انسان سخن میگوئیم، درواقع درباره مکانمندی انسان حرف میزنیم. انسانی که در خانههای اجارهای مدام در حال جابهجایی است، انسانی که خانه خود را براساس قیمت آن انتخاب میکند؛ خانهای که نه در طول تاریخ و نه در طول زمانها بلکه در یک شب خریداری میشود، خانهای که نه خاطره دارد و نه حافظه.
شهری که در آن همه چیز انتزاعی و بیروح است، شهری که همه چیز آن هندسی و بیمحتوا است، شهری که احساس و تعهدی به آن نداریم، شهری که نسبت به آن بیگانهایم، شهری که در آن نمیتوانیم پایگاه اجتماعی خود را بشناسیم، شهری که با آن احساس یگانگی نمیکنیم، شهری که دوگانه است و بالاشهر و پایینشهر دارد، شهری که کاملاً به تمام و کمال پولی و روابط اجتماعی در آن سطحی و موقت شده است، نمیتواند به ما آرامش و آزادی حقیقی را هدیه کند؛ حتی اگر پول زیادی داشته باشیم در چنین شرایطی همگان متضرر میشوند و منفعت عمومی معنای خود را از دست میدهد.
بسازوبفروشها به تدریج خانههای ما را از بین بردهاند؛ هویت شهرها را ربودند و زمانی که چیزی از بین شما رفت، نمیتوانید آن را عیناً تجدید کنید. اگر بخواهد تحولی ایجاد شود باید ببینیم آن روحی که به تدریج از دست دادهایم، چه بود. روحی که در همه جا جاری بود. در مسجد ما، کوچه ما، بازار ما، خانههای ما، رنگهای کاشیهای ما و حتی شعر ما. آن روح بود که آن کالبد را ایجاد میکرد و در هر کالبدی که میساختیم جاری میشد. ما آن روح را از دست دادهایم. اگر بشود آن چیزی که افلاطون، کالاپولیس (شهر زیبا) نامید و ترجمهاش کردند به مدینه فاضلهای که فارابی گفت؛ آن شهر زیبا و خوب را ایجاد کرد.
معماری گذشته، حالوهوا و کیفیتی خاص داشت و نکاتی در آن رعایت میشد که حضورشان در معماری جدید بهدیده نمیآید. علت آن بیشتر به تلقی گذشتگان از انسان بازمیگردد، مراتب وجودی انسان و نیازهای مراتب وجودی انسان. در گذشته معمار وظیفهی خود میدانست که برای این همه مراتب نه فقط ابعاد کمی و حیاتِ صرفاً دنیوی و شأن نفس حیوانیاش تدارکاتی مهیا کند زیرا باور بر این بود که بشر به اعتبار مرتفع کردن مسائل مربوط به خوردن و خوابیدن، شأن انسانی پیدا نمیکند. آنچه به ما بهمثابه آدمیزاد شرافت میدهد چیزی است از جنس کیفیت.
از معماری که خود را منشأ زندگی آنهم به واسطهی کالبد میپندارد نمیتوان انتظار داشت که به همه ساحتهای حیات آدمی بپردازد، زیرا اساساً انسان معاصر بسیاری از ساحات را که اتفاقاً به وجه کیفی زندگی او مرتبط است، به فراموشی سپرده و در نتیجه از معمارش هم انتظار زیادی نمیرود. اگر هم، زمانی خاطراتی از آن ساحات در ذهنش زنده شود، خود را با این توجیه که در دوران جدید جایی برای این حرفها نیست، قانع میکند.
معمار در بادی امر کیفیت زندگی، خانه را به ذهن میآورد تا بتواند به کالبد آن شکل بدهد. اگر امروزه معماری جدید ما را بیخانمان کرده، این همان چیزی است که خود خواستهایم؛ نه اینکه ما درست اندیشیدهایم. اما اتفاقات ناخواسته نتیجه را تغییر داده است. ساکن امروزی خانه، به نبود کیفیت اعتراض ندارد؛ کیفیتی که به نیازهای مراتب والای وجودی او، به نیازهای معنویاش پاسخ دهد. در نتیجه چارهای ندارد تا خانه خود را در مکانی فیزیکی نبیند و رویایی ذهنی به خانههای ناکجاهای باشکوه و دیوانهکننده داشته باشد.
خانههایی که در تمام طول عمر به دنبال آنها میگردیم یا از آنها گریزانیم یا هر دو، محتوای رویایمان هستند، همان اتاقهای اضافهای که به محض بیداری ناپدید میشوند، همان پتانسیلهای نامرئی که بدون اینکه بدانیم آنها را تخریب میکنیم. خانهها معماری ذهن ناخودآگاه ما هستند، شهری که از لحاظ فیزیکی قابل سکونت نیست.
جشنواره فیلم کودک چه زمانی برگزار میشود؟
ایسنا نوشت: مهرماه از نیمه گذشته و هنوز اطلاعات دقیقی از زمان و چگونگی برگزاری سیو پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان در دست نیست اما پیگیریها نشان میدهد که بخش رقابتی و نمایش فیلم این رویداد ، سال آینده برگزار خواهد شد.
در ماههای گذشته یکسری جلسه هماندیشی با محوریت بررسی وضعیت جشنواره فیلم کودک و نوجوان در بنیاد سینمایی فارابی با حضور جمعیت از فعالان این حوزه برگزار و درباره چگونگی برپایی این رویداد بحث شد. یکی از نکات مهم درباره جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان بررسی دو سالانه شدن آن بوده چرا که سینمای کودک بعد از دوران کرونا و ادامه رکورد در گیشه سینماها که هنوز به روزهای پیش از شیوع کرونا بازنگشته و نیز با ناآرامیهای اخیر که افت مخاطب را در پی داشته، بیش از دیگر حوزههای سینمایی تحت تاثیر قرار گرفته و فعالیت در تولید و پخش سینمای کودک به چالشی مهم بدل شده است.
برخی خبرها و نیز بررسی پروانههای صادر شده در شورای پروانه ساخت، حاکی از این است که تقاضاهای چندانی برای ساخت فیلم کودک در ماههای اخیر ارائه نشده و درواقع دست سینمای کودک بیش از گذشته خالی شده؛ این مسئله زمانی جدیتر میشود که به یاد آوریم پیشتر بنیاد سینمایی فارابی تنها متولی جدی در سینمای کودک شناخته میشد اما در دوران مدیریتی جدید ماموریتهای بیشتری در عرصه تولید به این بنیاد سپرده شده از جمله تولید فیلمهای اول، انقلابی، ارزشی، فاخر و دفاع مقدسی. تمام اینها در حالی است که سینماگران فعال در حوزه کودک بر این باورند که با توجه به شرایط اکران و کاهش مخاطب، ساخت فیلم برای کودکان و نوجوانان به حمایت جدی دولت نیاز دارد چون بخش خصوصی با این وضعیت گیشه و هزینههای زیاد تولید، توان حضور مداوم را ندارد و کمکم از تولید برای سینمای کودک فراری میشود.
با این وجود جشنواره فیلم کودک مهمترین بهانه برای ساخت فیلمهای کودک بوده که اگرچه فراخوان بخش المپیاد دانش آموزی آن برای امسال منتشر شده اما هنوز درباره خود جشنواره، خبری رسمی و دقیق منتشر نشده است.
پیش از این بنیاد سینمایی فارابی اعلام کرده بود حاکی از این است که در کنار ششمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور که نهم مهرماه فراخوان آن منتشر شد، سیو پنجمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان نیز با تفاوتهایی نسبت به گذشته برگزار خواهد شد و دستاندرکاران بنیاد سینمایی فارابی درصدد هستند تا افتتاحیه، بخشهای جنبی و کارگاهی جشنواره برگزار شود اما با توجه تعداد کم فیلمهای تولید شده و تاکیدی که پیشتر بر کیفیت فیلمها شده بود، بخش رقابتی و نمایش فیلمها سال آینده برگزار خواهد شد.
مدتی قبل سید جواد هاشمی در گفتوگویی هم اعلام کرده بود «۹۰ درصد سینماگران این حوزه مخالف دو سالانه شدن جشنواره هستند چون به هر حال این جشنواره یک آب باریکه برای معرفی سینمای کودک است و فرصتی است که تولیدکنندهها از آن استفاده میکردند. هرچند این معرفی خیلی ضعیف بوده اما دست کم مثل یک ویترین برای سینمایی کودک است.»
او همچنین اشاره کرده بود تا جایی که مطلع شده، «تولیدات امسال در حوزه سینمای کودک آنقدر کم است که به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد.»
البته در کنار مسئله نبود فیلم به تعداد کافی برای شرکت در جشنواره، فضای کنونی جامعه هم یکی از دغدغههای مهم برای برپایی جشنوارههای هنری عنوان میشود بویژه جشنواره فیلم کودک که به روال طبیعی باید در شهری خارج از تهران - اگر تغییری صورت نگیرد، در اصفهان - برگزار شود.
به این ترتیب ممکن است با روند فعلی تولید در سینمای کودک و وضعیت گیشه، به تدریج به سمت دوسالانه شدن رسمی جشنواره پیش برویم مگر آنکه برای سال آینده برنامهریزی منسجمتری برای حمایت از تولید در سینمای کودک و نوجوان در تمام دستگاههای فرهنگی فعال در حوزه تولید فیلم که بودجه دولتی هم در اختیار دارند، صورت بگیرد.
جشنواره فیلم کودک چه زمانی برگزار میشود؟
ایسنا نوشت: مهرماه از نیمه گذشته و هنوز اطلاعات دقیقی از زمان و چگونگی برگزاری سیو پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان در دست نیست اما پیگیریها نشان میدهد که بخش رقابتی و نمایش فیلم این رویداد ، سال آینده برگزار خواهد شد.
در ماههای گذشته یکسری جلسه هماندیشی با محوریت بررسی وضعیت جشنواره فیلم کودک و نوجوان در بنیاد سینمایی فارابی با حضور جمعیت از فعالان این حوزه برگزار و درباره چگونگی برپایی این رویداد بحث شد. یکی از نکات مهم درباره جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان بررسی دو سالانه شدن آن بوده چرا که سینمای کودک بعد از دوران کرونا و ادامه رکورد در گیشه سینماها که هنوز به روزهای پیش از شیوع کرونا بازنگشته و نیز با ناآرامیهای اخیر که افت مخاطب را در پی داشته، بیش از پول بیشتری به دست آوریم؟ دیگر حوزههای سینمایی تحت تاثیر قرار گرفته و فعالیت در تولید و پخش سینمای کودک به چالشی مهم بدل شده است.
برخی خبرها و نیز بررسی پروانههای صادر شده در شورای پروانه ساخت، حاکی از این است که تقاضاهای چندانی برای ساخت فیلم کودک در ماههای اخیر ارائه نشده و درواقع دست سینمای کودک بیش از گذشته خالی شده؛ این مسئله زمانی جدیتر میشود که به یاد آوریم پیشتر بنیاد سینمایی فارابی تنها متولی جدی در سینمای کودک شناخته میشد اما در دوران مدیریتی جدید ماموریتهای بیشتری در عرصه تولید به این بنیاد سپرده شده از جمله تولید فیلمهای اول، انقلابی، ارزشی، فاخر و دفاع مقدسی. تمام اینها در حالی است که سینماگران فعال در حوزه کودک بر این باورند که با توجه به شرایط اکران و کاهش مخاطب، ساخت فیلم برای کودکان و نوجوانان به حمایت جدی دولت نیاز دارد چون بخش خصوصی با این وضعیت گیشه و هزینههای زیاد تولید، توان حضور مداوم را ندارد و کمکم از تولید برای سینمای کودک فراری میشود.
با این وجود جشنواره فیلم کودک مهمترین بهانه برای ساخت فیلمهای کودک بوده که اگرچه فراخوان بخش المپیاد دانش آموزی آن برای امسال منتشر شده اما هنوز درباره خود جشنواره، خبری رسمی و دقیق منتشر نشده است.
پیش از این بنیاد سینمایی فارابی اعلام کرده بود حاکی از این است که در کنار ششمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور که نهم مهرماه فراخوان آن منتشر شد، سیو پنجمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان نیز با تفاوتهایی نسبت به گذشته برگزار خواهد شد و دستاندرکاران بنیاد سینمایی فارابی درصدد هستند تا افتتاحیه، بخشهای جنبی و کارگاهی جشنواره برگزار شود پول بیشتری به دست آوریم؟ اما با توجه تعداد کم فیلمهای تولید شده و تاکیدی که پیشتر بر کیفیت فیلمها شده بود، بخش رقابتی و نمایش فیلمها سال آینده برگزار خواهد شد.
مدتی قبل سید جواد هاشمی در گفتوگویی هم اعلام کرده بود «۹۰ درصد سینماگران این حوزه مخالف دو سالانه شدن جشنواره هستند چون به هر حال این جشنواره یک آب باریکه برای معرفی سینمای کودک است و فرصتی است که تولیدکنندهها از آن استفاده میکردند. هرچند این معرفی خیلی ضعیف بوده اما دست کم مثل یک ویترین برای سینمایی کودک است.»
او همچنین اشاره کرده بود تا جایی که مطلع شده، «تولیدات امسال در حوزه سینمای کودک آنقدر کم است که به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد.»
البته در کنار مسئله نبود فیلم به تعداد کافی برای شرکت در جشنواره، فضای کنونی جامعه هم یکی از دغدغههای مهم برای برپایی جشنوارههای هنری عنوان میشود بویژه جشنواره فیلم کودک که به روال طبیعی باید در شهری خارج از تهران - اگر تغییری صورت نگیرد، در اصفهان - برگزار شود.
به این ترتیب ممکن است با روند فعلی تولید در سینمای کودک و وضعیت گیشه، به تدریج به سمت دوسالانه شدن رسمی جشنواره پیش برویم مگر آنکه برای سال آینده برنامهریزی منسجمتری برای حمایت از تولید در سینمای کودک و نوجوان در تمام دستگاههای فرهنگی فعال در حوزه تولید فیلم که بودجه دولتی هم در اختیار دارند، صورت بگیرد.
دیدگاه شما