بنابراین ۲۰ میلیون تومان سود حسابداری از این شغل در طول این یک سال بدست آوریده اید.
مقدمه ای بر بازار فارکس و برجسته ترین ارزهای دنیا
ارزهای خارجی در بازار غیرمتمرکز جهانی فارکس که بزرگترین و نقدشونده ترین بازار مالی دنیا است معامله می شوند.
به گزارش بازار، ارزهای خارجی در بازار غیرمتمرکز جهانی فارکس که بزرگترین و نقدشونده ترین بازار مالی دنیا است معامله می شوند. بازار فارکس در تمام روزهای هفته بصورت شبانه روزی فعال است و متئسط ارزش معاملات آن برابر با ۶.۶ تریلیون دلار در طول یک روز معاملاتی تخمین زده می شود.
مهمترین ارزهای مورد معامله در بازار جهانی فارکس عبارتند از دلار آمریکا (USD)، یورو (EUR) و ین ژاپن (JPY). هر سه این ارزها نماینده ۳ اقتصاد بزرگ دنیا هستند.
نمونههایی از بازیگران اصلی در بازار فارکس شامل بانکهای مرکزی، بانکهای خصوصی، صندوقهای تامینی، سرمایهگذاران نهادی، شرکتهای مالی و شرکتهای بزرگ هستند که برای پرداخت خریدهای خارجی خود یا دریافت پرداختها به ارز خارجی هنگام فروش محصولات خود به ارزهای خاصی نیاز دارند.
در قرن بیست و یکم، ظهور اینترنت و تجارت الکترونیکی این درک بیشتر هزینه سرمایه امکان را فراهم کرده است که در بازار فارکس حتی به عنوان یک معامله گر سرگرمی در مقیاس کوچک با یک سرمایه کوچک فعال باشید.
جفت ارز
برای آشنایی با بازار فارکس، درک مفهوم جفت ارز بسیار مهم است.
مثال: جفت ارز EUR/CAD از ارز پایه یورو و ارز مظنه دلار کانادا تشکیل شده است.
در بازار فارکس، شما یک ارز خریداری می کنید و نرخ آن را با ارز دیگری پرداخت می کنید. مهمترین جفت ارز بازار فارکس یورو به دلار امریکا است و شما میتوانید تحلیل تکنیکال EUR/USD را بصورت روزانه در تجارت آفرین دنبال کنید.
برخی از جفت ارزهای مهم فارکس عبارتند از:
کدام ارزها در حال حاضر با ارزش ترین هستند؟
حتی اگر دلار آمریکا و یورو دو ارز پرمعامله از نظر حجم و ارزش کل هستند، به این معنی نیست که آنها ارزهایی هستند که بالاترین قیمت را نسبت به سایر ارزها دارند.
در زمان نگارش مقاله، ۱ دینار کویت (KWD) به عنوان مثال، ۳.۲۴ دلار معامله می شود و اگر می خواهید ۱ دینار بحرین (BHD) بخرید، باید ۲.۶۵ دلار بپردازید.
در زیر نگاهی خواهیم داشت به چند ارز که (در سال ۲۰۲۲) همگی دارای قیمت بازار بیش از ۱ دلار هستند.
دینار کویت (KWD)
دینار کویتی واحد پول رسمی کویت است و در حال حاضر قوی ترین واحد پول در جهان است. این ارز در سال ۱۹۶۱ زمانی که جایگزین روپیه خلیج فارس شد، معرفی شد. پس از راه اندازی، ۱ دینار کویت معادل ۱ پوند استرلینگ بود.
با توجه به ذخایر نفتی غنی این کشور، اقتصاد صادراتی کویت بسیار قوی است. کویت به شدت به صادرات نفت خود وابسته است که بیش از ۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد. کویت یکی از پایین ترین نرخ های بیکاری در جهان را دارد و هیچ مالیات بر درآمدی وجود ندارد.
دینار بحرین (BHD)
بحرین نیز مانند کویت در خاورمیانه درک بیشتر هزینه سرمایه واقع شده است و اقتصاد آن به شدت به استخراج و صادرات نفت وابسته است. صنعت نفت و گاز بحرین حدود ۸۵ درصد از درآمد این کشور را تشکیل می دهد.
دینار بحرین در سال ۱۹۶۵ هنگامی که جایگزین روپیه خلیج فارس شد، واحد پول رسمی بحرین شد. با این اوصاف، ریال عربستان سعودی نیز در بحرین وجه قانونی محسوب می شود.
ریال عمان (OMR)
سلطان نشین عمان که در شبه جزیره عربستان واقع شده است، اقتصاد نسبتاً متنوعی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر منطقه دارد، اما بخش نفت و گاز همچنان حدود ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می دهد.
ریال عمان در سال ۱۹۷۰ جایگزین روپیه خلیج فارس شد، اما پس از آن ریال سعیدی نامیده شد، نامی که تا سال ۱۹۷۲ باقی ماند.
دینار اردن (JOD)
دینار اردن واحد پول رسمی اردن است و همچنین یک ارز قانونی در منطقه کرانه باختری است.
دینار اردن در سال ۱۹۵۰ معرفی شد و جایگزین پوند فلسطین شد. در حال حاضر به SDR های صندوق بین المللی پول متصل است.
برخلاف وضعیت کویت، بحرین و عمان، اردن بیشتر تولید ناخالص داخلی خود را از نفت به دست نمی آورد. شایان ذکر است، این کشور همچنین اولین کشور عربی بود که با ایالات متحده قرارداد تجارت آزاد منعقد کرد. اردن در سال ۲۰۰۰ به سازمان تجارت جهانی پیوست و در همان سال توافقنامه تجارت آزاد اردن و ایالات متحده را امضا کرد. این کشور با اتحادیه اروپا از موقعیت پیشرفته ای برخوردار است.
پوند (GBP)
استرلینگ واحد پول رسمی بریتانیا و مناطق مرتبط با آن است. پوند واحد اصلی استرلینگ است و یک پوند به ۱۰۰ پنی تقسیم می شود. اصطلاح "پوند بریتانیا" در استفاده محاوره ای رایج است اما نام رسمی پول نیست.
استرلینگ پس از USD، EUR و JPY چهارمین ارز پرمعامله در جهان است. این یکی از پنج ارزی است که سبد ارزهای مورد استفاده برای محاسبه ارزش SDR صندوق بین المللی پول را تشکیل می دهد.
معاملات الگوریتمی فارکس
یک تفاوت قابل توجه بین تجارت فارکس قرن بیستم و تجارت فارکس قرن بیست و یکم، گسترش تجارت الگوریتمی در قرن ما است. برای اینکه بدانید در قرن ۲۱ چگونه وارد بازار فارکس شویم این مقاله تجارت آفرین را بخوانید.
معاملات الگوریتمی به نرم افزارهای تخصصی برای باز و بسته کردن موقعیت ها در صورت برآورده شدن شرایط خاص بازار متکی است. این نرم افزارها با مجموعه ای از قوانین بسیار خاص مطابق با خواسته های معامله گر برنامه ریزی شده است. نمونه هایی از نکاتی که در برنامه نویسی گنجانده میشود عبارتند از: دارایی، قیمت، مقدار و زمان.
یکی از دلایلی که درک بیشتر هزینه سرمایه درک بیشتر هزینه سرمایه معاملات الگوریتمی بسیار محبوب شده است این است که ساعات کار مورد نیاز یک معامله گر را برای تجزیه و تحلیل بازار و سفارشات به صورت دستی را کاهش می دهد. بنابراین معاملات الگوریتمی هزینه کمتری نسبت به معاملات دستی دارد.
معاملات با فرکانس بالا (HTF) چیست؟
معاملات الگوریتمی با فرکانس بالا یا high-frequency trading بسیار سریعتر از سایر اشکال معاملات الگوریتمی است. مشخصه آن این است که سفارشات با سرعت بسیار بالا اجرا می شوند. معاملهگران موفق HTF معمولاً از نرمافزارهای تخصصی برای انجام معاملات در عرض میلیثانیه از حرکت قیمت جدید استفاده میکنند.
معاملات با فرکانس بالا برای محافظت از سرمایه در مقابل سقوط ناگهانی بازار شناخته شده است، به عنوان مثال سقوط بازار سهام در ۶ می ۲۰۱۰. بسیاری از کارشناسان هشدار داده اند که HTF می تواند تأثیر مشابهی بر بازار فارکس تحت شرایط مشابه داشته باشد، حتی اگر تفاوت های اساسی مشخصی بین بازار فارکس و بازارهای سهام وجود دارد.
آیا معامله گران خرد می توانند معاملات الگوریتمی انجام دهند؟
بله، معاملات الگوریتمی حتی برای معامله گران خرد در مقیاس کوچک در بازار فارکس نیز در دسترس است. شما هم میتوانید خودتان یک ربات فارکس بنویسید و یا اینکه از ربات هایی که بروکر فارکس شما ارائه میدهد استفاده کنید. همچنین میتوانید با خرید نرم افزارهای شرکت های دیگر نیز از آنها بهره مند شوید. با این وجود فراموش نکنید که این ربات ها همیشه راه حل درستی به شما ارائه نخواهند داد.
قبل از اینکه پول واقعی را به خطر بیندازید، پیشنهاد می کنیم الگوریتم را با استفاده از یک حساب آزمایشی رایگان برای مدت مناسبی امتحان کنید. بسیاری از کارگزاران به شما این امکان را می دهند که حساب آزمایشی فارکس را با آنها باز کنید، و این یک راه عالی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد معاملات الگوریتمی بدون از دست دادن پولی است که به سختی به دست آورده اید.
هزینه های ثابت و متغیر
شما در حال خواندن راهنمای هزینه های ثابت و متغیر از مفاهیم پایه هستید.
دو مفهوم هزینه های ثابت و متغیر کاربرد زیادی دارند و از عملیات حسابداری مختلف و تهیهی اسناد مالی گرفته تا تصمیمهای مدیریتی و انتخاب مکان کارخانه و شیوهی استقرار و تدوین برنامههای بازاریابی و … به آنها نیاز خواهیم داشت و به همین علت این راهتما در قالب یکی از مفاهیم پایهی ویکیتولید منتشر شده است.
بهصورت کلی تعریف هزینه های ثابت و متغیر آسان است اما چالش اصلی زمانی ایجاد میشود که در یک پروژهی واقعی (مثل تصمیمگیری در مورد کارخانه) باید هزینههای متغیر را از ثابت جدا کنیم و اگر مفهومشان را درک نکرده باشیم احتمالاً با ابهامات زیادی روبهرو خواهیم شد. مثلاً در شرایط تورمی که قیمتها دائماً در حال تغییر است باید هزینهی خرید مسکن را ثابت بدانیم یا متغیر؟ حقوق کارگرانی که اضافهکاری میکنند چطور؟ و صدها و هزاران حالت مختلفی که امیدواریم بعد از خواندن این راهنما به سادگی ارزیابی کنید.
هزینه چیست؟
برای اینکه بحثمان اصولی باشد بهتر است از تعریف هزینه (Cost) شروع کنیم: هزینه مبلغی است که در ازای چیزی مثل کالا، خدمات، اطلاعات، مجوز و … پرداخت میشود.
در این درس از هزینه های ثابت (Fixed Costs) و هزینه های متغیر (Variable Costs) صحبت میکنیم اما انواع دیگری از آن مثل مشهود و غیرمشهود، مستقیم و غیرمستقیم، دورهای و غیردورهای، کنترلی و غیرکنترلی و …وجود دارد که هر کدام در جای خود قابل بحث هستند.
نکتهی مهمی که باید اشاره کنیم آن است که در حسابداری صنعتی، هزینهها را به جای ثابت و متغیر به سه دستهی ثابت و متغیر و نیمه-متغیر (Semi-Variable) تقسیم میکنند که برای مباحث مدیریت تولید و طرحریزی و … به آن نیازی نیست و از همان مدل دوتایی استفاده میکنیم.
هزینه های ثابت (Fixed Costs)
هزینههای ثابت ارتباطی با میزان تولید یا ارائهی خدمات ندارند و معمولاً در یک بازهی زمانی معین ثابت میمانند، پس بیارتباط بودن با مقدار خروجی کسبوکار یک شرط لازم و کافی برای تشخیص هزینه های ثابت است اما تغییر نکردن آن در یک بازهی زمانی اجباری نیست و صرفاً انتظاری است که داریم و شاید محقق نشود.
در ادامه هزینه های ثابت را با کمک چند نکته تشریح میکنیم:
نکته اول: هزینه های ثابت وابسته به زمان هستند
بر اساس تعریف، هزینهی اجارهی سوله از نوع ثابت است چون اگر محصولی تولید نکنیم یا ده برابر ظرفیت تولید کنیم، تأثیری روی آن ندارد و مبلغ اجاره تابع آن نیست اما این را هم میدانیم که اجارهها ثابت نمیمانند و سالبهسال تغییر میکنند، یعنی هزینه های ثابت تابع زمان هستند و در محاسبات و تحلیلها باید بازهی زمانی مشخصی را در نظر بگیریم. به جدول زیر نگاه کنید:
تمام مواد درج شده هزینه های ثابت هستند با این تفاوت که خرید سوله و تجهیزات یک بار انجام میشوند (هزینههای ثابت سرمایهگذاری) اما بیمه سلامت کارکنان و حقوق کارکنان باید بهصورت مستمر پرداخت شود و با گذر زمان هزینهی آنها تغییر خواهد کرد.
حالا برای درک وابستگی هزینه های ثابت به زمان به این سؤال پاسخ دهیم که مجموع هزینههای ثابت در جدول بالا چقدر است؟ کاملاً روشن است که مجموع هزینهها در بازههای زمانی مختلف فرق میکند. اگر بازهی یکساله را در نظر بگیریم باید تمام اعداد جدول را جمع کنیم تا مجموع هزینههای ثابت محاسبه شود و اگر دو سال اول را بررسی میکنیم باید هزینهی ثابت سرمایهگذاری (۱۸۰ میلیون تومان) را با دو برابر هزینههای بیمه و حقوق (۴۴ میلیون تومان) جمع کنیم، حالا شاید در یک تحلیل بخواهیم هزینههای سال اول تا دوم را محاسبه کنیم و هزینههای ثابت سرمایهگذاری را در نظر نگیریم که مجموع هزینههای ثابت این بازهی زمانی برابر با ۲۲ میلیون تومان است. ضمناً نکتهی مهم دیگری که در این جدول مشهود است، مربوط به هزینههای بیمه سلامت و حقوق کارکنان میشود که فرض کردیم همهساله ثابت است اما نباید فراموش کنیم که صرفاً یک فرض است و شاید محقق نشود، در جدول زیر از فرض دقیقتری استفاده کردیم:
دلیل تأکید روی نکتهی اول این بود که گاهی بهواسطهی تغییر کردن هزینه های ثابت، افراد آنها را جزو هزینه های متغیر قلمداد میکنند که صحیح نیست.
نکتهی دوم: ثابت ماندن هزینه دال بر هزینه ثابت نیست!
در تکمیل نکتهی قبلی باید این را اضافه کنیم که صرف ثابت ماندن یک هزینه باعث نمیشود که هزینه ثابت باشد! به جدول زیر نگاه کنید:
همانطور که میبینید هزینهی قبض برق برای ماههای مهر تا اسفند ثابت مانده است اما ثابت یا متغیر بودن هزینهها را از روی اعداد تعیین نمیکنیم بلکه ماهیت آنها به مهم است که به میزان تولید یا ارائهی خدمات ارتباطی نداشته باشد، اما پول برق با حجم تولید ارتباط دارد و جزو هزینه های متغیر محسوب میشود و در جدول زیر پول اجاره یک هزینه ثابت است:
مثالهایی از هزینه های ثابت
تصمیم گرفتیم که به عنوان مثال، بخشی از رایجترین هزینه های ثابت یک واحد تولیدی را فهرست کنیم که بخش اول شامل هزینههای ثابت سرمایهگذاری و بخش دوم شامل هزینههای تکرارشونده هستند.
هزینه های ثابت سرمایهگذاری ممکن است مواردی مثل زیر باشند:
درک بیشتر هزینه سرمایه
آشنایی با برخی مفاهیم اساسی حسابداری مدیریت هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی
آشنایی با برخی مفاهیم اساسی حسابداری مدیریت هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی
M. Shinder and D. McDowell
هزینهیابی برمبنای فعالیت1، ارزیابی متوازن2 و ارزش افزوده اقتصادی3 ابزارهای مدرنی شمرده میشوند که بهمنظور اندازهگیری عملکرد مدیریت بهکار میروند و بسیاری از شرکتها در سراسر اروپا از آن استفاده میکنند.
آیا چارچوبهای هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی با یکدیگر ناسازگارند یا میتوان آنها را در یک سازمان با همدیگر بهکار برد؟
هزینهیابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی را فراهم میآورند که مدیران جهت تصمیمگیریهایی که منجر به خلق ارزش میشود به آن نیازمندند. ارزش افزوده اقتصادی فراهمآورنده چارچوب تصمیم، معیارهای عملکرد و محرکهایی است که مدیریت را برای خلق ارزش بر میانگیزد.
برای درک بیشترِ مفاهیم هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی میتوان تجارت را به فوتبال تشبیه کرد. مربی یک تیم فوتبال بهعوامل متعددی جهت موفقیت نیاز دارد. برای مثال بهدست آوردن ضربههای ایستگاهی، بهدست آوردن کرنر، فراهمسازی یک دفاع محکم و داشتن یک دروازهبان مناسب. اما در پایان مسابقه تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مسابقه را بردهایم یا باختهایم نه اینکه در طول بازی چند کرنر یا چند ضربه ایستگاهی بهدست آوردهایم. در تجارت نیز مدیر معیارهای زیادی را برای کسب موفقیت لازم دارد. هزینهیابی برمبنای فعالیت وارزیابی متوازن معیارهایی هستند که مدیر را در تصمیمگیری و دستیابی به موفقیت یاری میرسانند، اما آیا صرفاً استفاده از این معیارها دلیل بر موفقیت است؟
این موضوع که مدیریت برای دستیابی به موفقیت به این معیارها نیاز دارد امری بدیهی است اما تعیینکننده برد یا باخت شرکت ارزش افزوده اقتصادی است؛ با بهکارگیری ارزش افزوده اقتصادی مدیران در استفاده از اطلاعات بهمنظور خلق ارزش و خواسته مالکان برانگیخته میشوند. نیاز سازمانها به سازگاری با محیط تجاری پویا و پیچیده امروزی برای ادامه بقا که ناشی از توسعه بازارهای رقابتی است از یک سو و از سوی دیگر فشار مجامع سرمایهگذار به مدیران جهت تعیین ارزش و تبیین معیارهای اندازهگیری دقیق و شفاف، باعث شد سازمانها سیستمهای سنتی پاداش و اندازهگیری عملکرد را که در دهه قبل بهوجود آورده بودند مورد بازنگری قرار دهند و دوباره آنها را بیازمایند که آیا مبنای صحیح و قابل اتکایی برای تصمیمگیری بودهاند یا خیر؟ در حال حاضر تکنیکهای اندازهگیری بیشتر از اینکه بر چارچوبهای حسابداری استوار باشند براساس تئوریهای اقتصادی بنا شدهاند.
اما براستی شرکت باید از چه چارچوبی استفاده کند؟ و زمانیکه چارچوب جدیدی در حال اجراست آیا این بدان معنی است که شرکت باید دیگر چارچوبها را نادیده بگیرد؟
این مقاله سه چارچوب هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی را که استفاده از آنها در صنایع بهطور گسترده در حال افزایش است مورد بحث قرار میدهد. اگر چه در این مقاله بهطور خلاصه این سه چارچوب توصیف میشود اما بیشتر با جواب این سئوال سروکار داریم که آیا میتوان این چارچوبها را بهطور همزمان بهکاربرد یا آنها با هم ناسازگارند؟
این مقاله بیان میکند که این چارچوبها در واقع مکمل همدیگرند و زمانیکه با هم بهکاربرده شوند میتوانند بسیار موثر باشند.
هزینهیابی برمبنای فعالیت
با متنوع شدن تولیدات و درک بیشتر هزینه سرمایه مشتریان یک سازمان، تخصیص هزینههای سربار نیز امری گمراهکننده و تحریفکننده بهای تمامشده تولیدات یا خدمات خاص میگردد. همانطور که میدانیم سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت و سیستم هزینهیابی سنتی از لحاظ نحوه تخصیص هزینههای سربار با یکدیگر متفاوتند. بدین معنی که در سیستم هزینهیابی سنتی، هزینههای سربار تنها براساس یک محرک هزینه که میتواند حجم تولید، ساعات کار مستقیم، ساعات کار ماشین یا میزان دستمزد مستقیم باشد تسهیم میگردد و این نمیتواند مبنای صحیحی برای تسهیم هزینههای سربار پدید آورد، زیرا برای مثال، محصولی که چرخه عملیات تولیدی آن کوتاه است ممکن است به میزان غیرمتناسبی از هزینههای انبار یا بارگیری بهره ببرد. لذا حسابداری صنعتی بهشکل سنتی پیام نادرست به مدیران میدهد. اما در سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت، تسهیم هزینههای سربار شامل دو مرحله است که در مرحله اول فعالیتهای عمده شناسایی میشوند و هزینه سربار بهتناسب منابعی که در هر فعالیت مصرف میشود به آن فعالیتها تخصیص مییابد. سربار تخصیصیافته به هر فعالیت هزینه انباشته فعالیت4 نامیده میشود. پس از تخصیص سربار ساخت به فعالیتها در مرحله اول، محرکهای هزینه5 مناسب و مربوط به هر یک از فعالیتها شناسایی میشوند. سپس در مرحله دوم هزینه انباشته هر فعالیت بهنسبت مقدار مصرف محرکهای هزینه در هر یک از خطوط تولید محصول به این خطوط تخصیص داده میشود. این سیستم هزینهیابی میتواند اطلاعات بهتری را برای تصمیمگیریهای استراتژیک مدیریت فراهم آورد و به تشخیص هزینههای بدون ارزش افزوده کمک کند. بنابراین هزینهیابی برمبنای فعالیت، کیفیت تولید و هزینهیابی را بهبود میبخشد.
مدیران برای آنکه بتوانند عملکرد شرکتشان را بهبود بخشند نیازمند شناخت چگونگی اثر متقابل بهای تمامشده با دیگر معیارهای عملکرد هستند. این موضوع به کمک تکنیک ارزیابی متوازن حل میشود.
ارزیابی متوازن
با توسعه شرکتها بتدریج مدیریت از مالکیت جدا میشود و بحث مسئولیت پاسخگویی بهوجود میآید، بدین معنی که مدیران در برابر مالکان باید پاسخگو باشند. با تمایز مالکان از مدیران و توجه به اینکه مالکان آگاهی کمی از مسائل مالی دارند و به اطلاعات گزارششده از سوی مدیریت متکی هستند آنان به ارزیابی عملکرد مدیریت نیاز دارند و در این ارزیابی ناچار به استفاده از اندازهگیری میباشند (مثالی در ادبیات مدیریت وجود دارد که اگر کسی نتواند چیزی را اندازه بگیرد نمیتواند آن را اداره کند)، اما اگر این اندازهگیری تنها متکی بر ارقام و اطلاعات مالی باشد نمیتواند مبنای صحیحی برای قضاوت و تصمیمگیری پدید آورد. یک دلیل این امر این است که مدیران مسئول گزارش ارقام و اطلاعات مالی هستند و ممکن است اطلاعات گزارش شده انعکاسی از عملکرد واقعی شرکت نباشد. البته اگر مدیران اطلاعات مالی را بهطور واقعی و صحیح هم گزارش کرده باشند تنها اتکا به این اطلاعات در ارزیابی عملکرد مدیران کافی نیست. برای درک بیشتر موضوع فرض کنید شرکتی در دو سال متوالی دارای سود یکسانی باشد، اما در سال دوم اقداماتی در جهت جلب بیشتر رضایت مشتریان انجام داده یا اقدام به برگزاری دورههای آموزشی جهت افزایش مهارت و تخصص کارکنان کرده است. افزایش رضایت مشتریان نشانه فروش بیشتر و بهدنبال آن کسب سود بیشتر درآینده است و از طرف دیگر افزایش مهارت و تخصص کارکنان موجب افزایش کارایی و بهرهوری خواهد شد. اما اگر بخواهیم تنها از بُعد مالی عملکرد شرکت را اندازه بگیریم شرکت در هر دو دوره عملکرد یکسانی داشته ولی واقعیت این است که شرکت در سال دوم عملکرد بهتری داشته است. ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را از چهار دیدگاه کلیدی اندازهگیری میکند:
* رویههای داخلی شرکت،
هر دیدگاه دو تا پنج معیار خواهد داشت که این معیارها باید بعد از استقرار استراتژی تنظیم شوند.
بنابراین ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی اندازهگیری میکند.
ارزیابی متوازن بهوسیلة کاپلان و نورتون ( Robert Kaplan & David Norton ) بهمنظور تبدیل چشمانداز6 و استراتژی7 به هدفها8 ارائه شد. استراتژی، چگونگی انطباق ظرفیتهای یک سازمان با فرصتهای موجود در بازار بهمنظور تحقق بخشیدن به هدفهای کل سازمان را تبیین میکند. بنابراین مقصود از اجرای استراتژی، دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده است. ارزیابی متوازن با تمرکز بر روی اندازهگیری عملکرد و تطابق آن با استراتژی، نقش مهمی را در پیشرفت سازمان ارائه میدهد. این نواوری تفکر بسیاری از مدیران را نسبت به نحوه مدیریت سازمانها تغییر داد. اکنون آنها استراتژی را با دقت بیشتر و با صراحت ارائه میکنند و سازمان را بهعنوان مجموعهای یکپارچه و متناسب از فعالیتها میدانند و استراتژی را با دستگاه اندازهگیری عملکرد مرتبط میشناسند.
ارزیابی متوازن رویکردی است که با اندازهگیری واقعی عملکرد (هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی) و مقایسه آن با هدفهای از پیش تعیین شده به ما نشان میدهد تا چه حد استراتژیهای برگزیده شده ما را به سمت هدفهای شرکت گرایش داده است و استراتژیهای مقدم و در اولویت را برای رسیدن به هدفهای از پیش تعیین شده به ما معرفی میکند و حتی چارچوبی را جهت اجرای استراتژیهای سازمان فراهم میآورد. در واقع ارزیابی متوازن ابزار مدیریت جهت دستیابی به هدفهاست. تحقیقات نشان داده است که سازمانهایی که از سیستمهای طراحی شده مناسبی در زمینه اندازهگیری عملکرد استفاده میکنند بهتر میتوانند آن را مدیریت کنند لذا احتمال موفقیت بیشتری دارند. اگر ارزیابی متوازن بهدرستی اجرا شود چارچوب مدیریتی دقیقی ارائه میدهد که مدیران را در ردیابی عوامل متعددی که بر عملکرد تاثیر میگذارند یاری میرساند. برگ نمره9 مجموعهای از اطلاعات خام10 است که در آن اهداف درازمدت، معیارها، اهداف کوتاهمدت و ابداعات هر یک از دیدگاهها درج شده است و به مدیر در فهم عملکرد کمک میکند. معیارها مدیران را در متوازن ساختن عملکرد حال و آینده یاری میدهند. اندازهگیریهای مالی نوعاً متغیرهای گذشتهنگر هستند که عملکرد گذشته مدیر را منعکس میکنند. از سوی دیگر هزینههای آموزش نمونهای از شاخصهای آیندهنگر است که بر رضایت مشتری و بقای شرکت تأثیر میگذارد. لذا ارزیابی متوازن با اندازهگیری عملکرد غیرمالی (رضایت مشتریان) باعث تغییر و بهبود در مدیریت شده و مبنایی برای تصمیمگیری بهوجود میآورد. در واقع ارزیابی متوازن چراغ روشنی در هدایت شرکت بهسوی سوداوری بیشتر با همان راه و امکانات قبلی ولی براساس هزینهیابی برمبنای فعالیت و ارائه صحیح هزینههای شرکت است.
مالکان، مدیران وظیفه اجرای استراتژی را به مدیران میسپرند، اما توجه اصلی آنها بهدست آوردن سود کافی از سرمایه گذاریشان است. ارزش افزوده اقتصادی، همانطور که در ادامه بحث خواهد شد بیان میکند که آیا مدیران معیارهای برگ نمره را بدرستی موازنه کردهاند؟ به گفته کاپلان ایجاد ارزش افزوده اقتصادی نتیجه ایدهآل استراتژی موفق است و عبارت است از تلاش برای انجام.
ارزش افزوده اقتصادی
آیا یک معیار مناسب از ارزیابی عملکرد شرکتها وجود دارد که سرمایهگذاران را در شناسایی فرصتهای مطلوب سرمایهگذاری یاری کند و مدیران را به تصمیمگیریهایی علاقهمند سازد که برای واحد تجاری ایجاد ارزش نماید؟
ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که جهت نظارت کلی، در زمینه خلق ارزش، در شرکت بهکار برده میشود. ارزش افزوده اقتصادی استراتژی نیست، راهی است که نتایج را اندازهگیری میکند.
با توجه به اینکه معیار ارزش افزوده اقتصادی به توانایی بنگاه اقتصادی در خلق بازده مازاد بر بازده مورد انتظار سرمایهگذاران براساس ریسک معین اشاره دارد میتواند میزان اثربخشی عملیات شرکت را اندازهگیری کند. اگر نتیجه این اندازهگیری مثبت باشد میتوان چنین قضاوت کرد که مدیریت طی عملیات جاری، ارزش شرکت را افزایش داده و چنانچه منفی باشد عملکرد مدیریت باعث کاهش ارزش واحد تجاری شده است. این معیار که با هدف سازمان در زمینه افزایش ثروت سهامداران همبستگی دارد توسط استوارت ( Stern Stewart ) ارائه شده و برابر سودهای عملیاتی منهای هزینه سرمایههایی است که برای ایجاد آن بهکار گرفته شده است و در واقع بهعنوان یکی از شاخصهای سوداوری درنظر گرفته میشود.
EVA= (r - c) × Capital
EVA= (r × Capital) - (c × Capital )
EVA= NOPAT - (c × Capital )
r = نرخ بازده سرمایه
c = نرخ هزینه سرمایه
NOPAT = سود خالص عملیاتی پس از مالیات
EVA =ارزش افزوده اقتصادی
برمبنای ارزش افزوده اقتصادی ایجاد ارزش در یک شرکت به دو عامل بستگی دارد:
* شرکت از سرمایه بهکار گرفتهشده چه بازدهی کسب میکند؟
* برای این سرمایه بهکار گرفتهشده چه هزینهای میپردازد؟
بنابراین آنچه در این معیار اهمیت دارد این است که شرکت بتواند بازدهی بیش از هزینه سرمایه منابع مالی خود بهدست آورد.
ارزش افزوده اقتصادی ارزش سهام را دقیقتر از سود هر سهم11 و بازده حقوق صاحبان سهام12 بهدست میآورد. اخیراً شرکتها قدم در راهی از مدیریت درامدها گذاشتهاند که آنها را بهسوی مدیریت ارزش سوق میدهد. ارزش افزوده اقتصادی با ارائه مدلهای کاربردی قابل اجرا به مدیران در این فرایند کمک میکند.
یکی از مزایای اصلی ارزش افزوده اقتصادی، ارائه زبان واحدی در کل سازمان است. زمانیکه ارزش افزوده اقتصادی کانون توجه فرایند مدیریت قرار میگیرد عملکرد سازمان کارا خواهد شد چرا که ارزش افزوده اقتصادی به ما مسئولیت پاسخگویی میدهد و میتواند تنها معیاری باشد که موفقیت در آن خلاصه میشود.
مجله فورچون ( Fortune ) در اکتبر 1996 ارزش افزوده اقتصادی را بهعنوان جذابترین ایده مالی معرفی نمود و اشاره کرد که یک موسسه امریکایی پیشبینی کرده ارزش افزوده اقتصادی جایگزین سود هر سهم خواهد شد. از جمله شرکت کوکاکولا با بهکارگیری این معیار توانست بازده سرمایهاش را حدود 200 درصد طی سالهای 1993-1987 افزایش دهد. مدیر شرکت کوکاکولا معتقد است ارزش افزوده اقتصادی او را وادار به پیدا کردن راههای زیرکانه برای ادامه فعالیت با سرمایه کمتر میکند؛ بهعبارت دیگر انگیزه یافتن راههای افزایش کارایی سرمایه را ایجاد میکند و در نهایت موجب میشود که شرکت عملکرد برتر داشته باشد. استوارت توصیه میکند که از ارزش افزوده اقتصادی بهعنوان مبنایی برای تخصیص سرمایه، ارزیابی عملکرد، تعیین پاداش و ایجاد ارتباط با خبرگان در بازار سرمایه استفاده شود. به این ترتیب تصمیمگیریها موثرتر میشود، ارتباطات افزایش مییابد و میزان پاداشها با افزایش در ارزش افزوده اقتصادی بالاتر میرود.
هر سه این چارچوبها با تکنیکهای اندازهگیری جدیدی شروع میشوند. حجم بالای اطلاعات لزوماً منجر به تصمیم موثر نمیشود. در واقع اضافه کردن یک معیار جدید به معیارهای موجود مسائل را پیچیدهتر خواهد کرد.
یکی از عوامل اساسی، برخورداری از تعادل بین سادگی و دقت است. همانطور که ممکن است فهم یک مدل کاملاً پیچیده برای مدیران بسیار مشکل باشد یک مدل بسیار ساده نیز منجر به تصمیمهای نادرست میشود.
هزینهیابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی ابزارهای مناسبی هستند که میتوانند شرکت را در دستیابی به موفقیت در محیط تجاری، رقابتی و فعال امروزی کمک کنند. هزینهیابی برمبنای فعالیت میتواند مدیران را در فهم اثربخشی تصمیماتشان یاری رساند. ارزیابی متوازن دیدگاه عملکردی را بهمنظور گنجاندن شاخصهای مالی و غیرمالی گسترده است. ارزش افزوده اقتصادی ارتباط بین تصمیمها را نشان میدهد و بر معیارهای عملکرد سیستم پاداش بهمنظور خلق ارزش تمرکز دارد. زمانیکه مدیران چارچوبهای تصمیمگیری، معیارهای عملکرد و پاداش داشته باشند که آنها را به داشتن حالت مالکانه برانگیزاند، بهترین عملکرد را خواهند داشت. داشتن استراتژی مناسب مهم است ولی داشتن مدیرانی که مجری استراتژی و نتایج حاصل از آن باشند نیز بههمان اندازه اهمیت دارد.
تفاوت سود اقتصادی و سود حسابداری چیست؟
در بخش قبلی تعریف کلی از اقتصاد برایتان مطرح کردیم در این بخش قصد داریم سود اقتصادی و سود حسابداری را برایتان تشریح نماییم.
هدف کلی همه آدم ها از راه اندازی کسب و کار ٬ سرمایه گذاری در بورس یا طلا و مسکن کسب سود می باشد. قبل از اینکه درباره ماهیت میزان سود بخواهیم صحبت بکنیم باید با یک مفهوم مهم در اقتصاد یعنی سود اقتصادی و سود حسابداری را تعریف کنیم.
اکثر مردم وقتی حرف از سود می شود سود حسابداری مد نظرشان است و آن را به عنوان سود در نظر میگیرند در حالی که مفهوم مهم دیگری به نام سود اقتصادی نیز وجود دارد که در ادامه برایتان توضیح خواهیم داد.
سود حسابداری
سود حسابداری برابر است با کل مبلغ پول ناشی از فروش ( درآمد کل یا قیمت ضرب در مقدار فروش ) منهای هزینه های تولید یا خدمات . سود حسابداری به خوبی نشان دهنده درآمد حاصل از سرمایه گذاری و یا بنگاه داری می باشد.
برای مثال شرکتی را در نظر بگیرید که برای ساخت یک کمد دیواری ۱۰۰ هزارتومان هزینه می کند و آن را با قیمت ۱۲۰ هزار تومان می فروشد. ۲۰ هزار تومان اختلاف قیمت هزینه ساخت و فروش را سود خالص حسابداری می گویند.
سود اقتصادی
یک روش دیگر محاسبه سود که اقتصاددان ها به آن سود اقتصادی میگویند بر اساس روشی غیر از روش حسابداری محاسبه می شود. در این نوع محاسبه سود باید هزینه فرصت را نیز در نظر گرفت.
هزینه فرصت:
هزینه فرصت تولید یک کالا یا خدمات معمولا بزرگتر از هزینه حسابداری است زیرا شامل ارزش ریالی هزینه های آشکار ( یا همان هزینه های حسابداری ) و هزینه های غیر آشکار ( هزینه های ضمنی ) می شود.
برای درک بهتر این مبحث با این مثال همراه باشید:
حالت اول : فرض کنید یک مغازه در شهرتان دارید و میخواهید در این مغازه یک پیتزا فروشی افتتاح کنید. فرض کنید بعد از یک سال حسابرسی می کنید و متوجه می شوید که کل درآمد ۳۰ میلیون بوده که ۱۰ میلیون از آن صرف هزینه های تان اعم از هزینه های مواد اولیه برای پخت پیتزا و هزینه های جاری مغازه شده و ۲۰ میلیون تومان از آن سود بوده است.
بنابراین ۲۰ میلیون تومان سود حسابداری از این شغل در طول این یک سال بدست آوریده اید.
حالت دوم : حال در این وضعیت فرض کنید که شما می توانستید از کار کردن برای یک شخص دیگر طی یکسال ۱۵ میلیون تومان درآمد کسب کنید. هزینه فرصت زمان برای شما ۱۵ میلیون تومان است. بنابراین ۱۵ میلیون تومان از سود حسابداری شما در واقع سود محسوب نمی شود بلکه یکی از هزینه های غیر آشکاری است که بابت مدیریت یا اداره پیتزا فروشی خود از دست داده اید.
ثانیا اگر پیتزا فروشی را خودتان دایر نمیکردید می توانستید آن را به شخص دیگری اجاره دهید. بنابراین این مبلغ جزو هزینه های حسابداری شما محاسبه نشده است. اگر ارزش اجاره سالانه مغازه ۲۰ میلیون تومان باشد شما به دلیل دایر کردن پیتزا فروشی ۲۰ میلیون را از دست داده اید.
بنابراین هزینه های پیتزا فروشی نه تنها شامل هزینه عرضه و فروش پیتزا ٬ بلکه هزینه ماندن خودتان در مغازه و پولی که از بابت اجاره می توانستید بدست بیاورید نیز می شود.
بنابراین هزینه اقتصادی اداره کردن پیتزا فروشی می شود ۱۵ میلیون تومان هزینه کارکردن خودتان در جایی دیگر٬ درآمد ۲۰ میلیونی که از بابت اجاره دادن مغازه بدست می آوردید و هزینه ۱۰ میلیونی که بابت خرید مواد اولیه برای پخت پیتزا کرده اید.
یعنی هزینه اقتصادی این پیتزا فروشی برایتان ۴۵ میلیون تومان است و با دایر کردن این درک بیشتر هزینه سرمایه پیتزا فروشی نه تنها سود نکرده اید بلکه ۱۵ میلیون تومان ضرر کرده اید.
ROI چیست، چه کاربردی دارد و چطور محاسبه می شود؟
roi چیست، تعریف ROI بازده سرمایه گذاری است. ROI مخفف چیست، مخفف عبارت انگلیسی (Return On Investment) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یک سرمایه گذاری یا مقایسه کارایی تعدادی از سرمایه گذاریهای مختلف استفاده می شود. ROI در دیتاسنترها هم کاربرد زیادی دارد. در واقع تلاش میکند تا میزان مستقیم بازده یک سرمایه گذاری خاص را با توجه به هزینه سرمایه گذاری به طور مستقیم اندازه گیری کند.
roi چیست؟
در پاسخ به سوال roi چیست، همانطور که اشاره شد، تعریف ROI بازده سرمایه گذاری است. تجارت مانند همه صنایع، شرایط خاص خود را دارد. از آنجا که یادگیری و درک نحوه کار مشاغل برای موفقیت بسیار مهم است، حتی به عنوان یک تجارت کوچک یک نفره، دانستن این شرایط مهم است. یکی از این اصطلاحها عبارت است از بازگشت سرمایه گذاری. بازده سرمایه گذاری نشان دهنده سود مالی دریافت شده از یک سرمایه گذاری است. در واقع، این یک اندازه گیری از آنچه شما در مقایسه با آنچه قرار میدهید، به دست می آورید. این در بسیاری از زمینههای مالی و همچنین در تجارت استفاده میشود. در تجارت، بیشتر برای تعیین اثربخشی برند استفاده میشود، اگرچه این تنها منطقهای نیست که می توانید آن را اندازه بگیرید. سایر سرمایه گذاریهای تجاری، مانند تجهیزات و خدمات باید دارای ROI مطلوب باشند. وقتی صحبت از آن میشود، هدف شما این است که درک بیشتر هزینه سرمایه حداکثر سود را برای حداقل سرمایه گذاری داشته باشید.
فرمول roi چیست؟
در پاسخ به سوال: فرمول roi چیست؟ باید گفت که فرمول محاسبه آن عبارت است از: تفریق هزینه سرمایه گذاری از سود حاصل از سرمایه گذاری تقسیم بر هزینه سرمایه گذاری. کسب و کارها با انجام این فرمول نرخ بازگشت سرمایه گذاری و سود خود را محاسبه میکنند. “ارزش فعلی سرمایه گذاری” به عواید حاصل از فروش سرمایه گذاری بهره اشاره دارد. از آنجا که به عنوان درصدی اندازه گیری میشود، می توان آن را به راحتی با بازده سایر سرمایه گذاریها مقایسه کرد و به فرد اجازه میدهد انواع مختلفی از سرمایه گذاریها را در برابر یکی دیگر اندازه گیری کند.
هدف این است که یک نرخ ROI بالایی داشته باشید. این معمولا به عنوان یک نسبت نشان داده میشود و با تقسیم سود حاصل از سرمایه گذاری بر مبلغ سرمایه گذاری بدست میآید. به عنوان مثال، اگر برای تبلیغات Pay Per Click (PPC) ماهیانه 1000 دلار خرج میکنید و مستقیما از فعالیتهای PPC خود 2000 دلار درآمد کسب میکنید، برای بدست آوردن 2 دلار ، 2،000 دلار را به 1000 دلار تقسیم میکنید. بنابراین 2 به 1 دلار خواهد بود. به عبارت دیگر، برای هر 1 دلار که برای تبلیغات PPC هزینه می کنید، 2 دلار درآمد کسب میکنید.
شما باید آن را بر روی تمام تلاشهای بازاریابی خود بسنجید، بنابراین مطمئن باشید وقت و هزینه خود را صرف فعالیتهایی میکنید که بهترین نتیجه را کسب میکنند. با این حال، شما باید ROI یا مزایای هر هزینهای را که دارید در نظر بگیرید. کامپیوتر جدید تر و سریعتر چقدر به تجارت شما کمک خواهد کرد؟ آیا پولی که برای یک دستیار مجازی خرج میکنید منجر به توانایی شما در کسب درآمد بیشتر از او میشود؟
علاوه بر این، در حالی که به طور کلی به سرمایه گذاری مالی متصل است، در نظر گرفتن زمان به عنوان یک واحد سرمایه گذاری ضرری ندارد. اگر ماهانه 3000 دلار درآمد کسب میکنی ، اما در هفته 60 ساعت از زمان خود را کار میکنید (ماهانه 240 ساعت)، ROI شما 12.50 دلار است. به ازای هر ساعت کار کردن، فقط 12.50 دلار درآمد دارید (12.50 دلار در ساعت)
چرا roi مهم است؟
پس از پاسخ به سوال roi چیست، این سوال مطرح میشود که اصلا چرا مهم است. میتواند به شما در درک آنچه کار میکند و کار نمیکند در تجارت خود کمک کند تا بتوانید تغییراتی ایجاد کنید. اگر آگهی PPC شما سود ایجاد نمیکند، در نتیجه درآمد از دست میدهید. دانستن این امر باعث میشود که شما آگهی را تغییر دهید تا ROI را بهبود ببخشید یا همه را با هم کنار بگذارید.
در محاسبه آن زمان را هم در نظر بگیرید. با استفاده از مثال بالا، مسئله این است که شما نمیخواهید 60 ساعت در هفته کار کنید و مطمئنا درآمد در هر ساعت 12.50 دلار به دست میآورید. دانستن اینکه چقدر زمان شما به درآمد تبدیل شده است میتواند اطلاعات لازم را برای ایجاد تغییر در اختیار شما قرار دهد، بنابراین میتوانید هفتهای 30 ساعت کار کنید و بدون از دست دادن درآمد 25 دلار در ساعت کار کنید. البته، با شروع، احتمالا زمان زیادی را برای نتیجه کم میگذارید، اما نتیجه شما تغییر آن است. بنابراین میتوانید کمتر کار کنید و درآمد بیشتری کسب کنید.
ROI به دلیل همه کاره بودن و ساده بودن، یک معیار محبوب است. در اصل، میتواند به عنوان یک معیار اندازه گیری اساسی از سودآوری یک سرمایه گذاری استفاده شود. کاربرد ROI در دیتاسنترها، در سرمایه گذاری سهام و … میتواند باشد. محاسبه آن به خودی خود بسیار پیچیده نیست و تفسیر آن برای طیف گستردهای از کاربردهای آن بسیار ساده است. اگر ROI در سرمایه گذاری خالص و مثبت باشد، احتمالا ارزشمند است. اما اگر فرصتهای دیگری با نرخ بالا وجود داشته باشد، این سیگنالها میتوانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا بهترین گزینهها را حذف یا انتخاب کنند. به همین ترتیب، سرمایه گذاران باید از ایجاد نرخ ROI منفی جلوگیری کنند که دلالت بر ضرر خالص دارد.
نحوه استفاده از ROI در کسب و کارها
هر وقت پول (یا زمان) را در مشاغل خود سرمایه گذاری میکنید، باید اطمینان داشته باشید که یک نتیجه را در ذهن داشته باشید و راه اندازه گیری آن را برای اطمینان از سودآوری خود داشته باشید. از خود بپرسید ، “با سرمایه گذاری این زمان و پول در مشاغل من چه سود کسب می کنم؟”
ROI استاتیک نیست. بسیاری از متغیرها میتوانند آن را تغییر دهند. به عنوان مثال حتی اگر چیزی در مورد تبلیغات PPC تغییر ندهید، ممکن است که اینها در آن کاهش پیدا کنند (عملکرد خوبی نداشته باشند) یا بهبود پیدا کنند (نتایج بهتری کسب کنند). بنابراین میخواهید آن را به طور مرتب محاسبه کرده و در صورت لزوم در سرمایه گذاری خود تغییراتی ایجاد کنید.
اگر در یک ماه 5000 دلار درآمد دارید و هزینههای کسب و کارتان 3000 دلار است، سود شما 2000 دلار (5000 دلار – 3،000 دلار) است. ROI با این تفاوت که در آن اندازه گیری میکند که سرمایه گذاری شما در کسب و کار شما در ایجاد درآمد چگونه موثر است. با استفاده از مثال PPC بالا، میآموزید که برای هر 1 دلار هزینه شده، 2 دلار درآمد کسب میکنید.
سوالات متداول
roi چیست؟
معنی و تعریف ROI بازده سرمایه گذاری است.
ROI مخفف چیست؟
ROI مخفف چیست، مخفف عبارت انگلیسی (Return On Investment) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یک سرمایه گذاری یا مقایسه کارایی تعدادی از سرمایه گذاریهای مختلف استفاده می شود.
ROI چه کاربردی دارد؟
ROI در دیتاسنترها و بسیاری از مشاغل و کسب و کارهای دیگر برای تخمین نرخ سود و بازگشت سرمایه گذاری کاربرد دارد و محاسبه آن لازم است. برای محاسبه آن باید از فرمول مشخص شده استفاده کرد.
فرمول roi چیست؟
فرمول محاسبه آن عبارت است از: تفریق هزینه سرمایه گذاری از سود حاصل از سرمایه گذاری تقسیم بر هزینه سرمایه گذاری. با کمک این فرمول میتوان به راحتی آن را محاسبه کرد و به فهمیدن سود در یک بازه زمانی کمک میکند.
دیدگاه شما