قواعد موفقیت در بورس


رعایت کردن این اصول به شما کمک می کند که از سرمایه خود محافظت کنید.

انتشارات عطران: کتاب “راز موفقیت معاملات سهام در بازار بورس (به روش جان تمپلتون)” به قلم ”عادل علاف صالحی”

طی دوران تحصیلی اش با حمایت‌های برادرش از افسردگی گذر کرد و در سال ۱۹۳۴ به عنوان رتبه نخست فارغ التحصیل شد و همچنین جایزه Phi Beta Kappa را نیز کسب کرد (یکی از معتبرترین جوایز در حوزه هنر و فلسفه) و در سال ۱۹۳۶ در کالج بالیلول اکسفورد به درجه استادی حقوق نایل شد.

آغاز فعالیت

تمپلتون فعالیتش را در بازار وال استریت در سال ۱۹۳۸ آغاز و تلاش خود را برای راه اندازی یکی از بزرگترین و موفق‌ترین بنیادهای سرمایه گذاری در دنیا شروع کرد. وی برای فعالیت در بازار سهام و بررسی صنایع و شرکت‌ها استراتژی «خرید پایین، فروش بالاتر» را داشت که با همین روش سعی در دستیابی به کمترین و نازلترین قیمت‌ها داشت؛ چیزی که وی آن را «نقطه حداکثر بدبینی» نامید.

وقتی در سال ۱۹۳۹ جنگ در اروپا آغاز شد، وی اقدام به قرض پول، و شناسایی سهام شرکت هایی کرد که قیمت زیر یک دلار داشتند. مجموعا ۱۰۴ شرکت لیست شد سپس در اوج بدبینی ها به اندازه ۱۰۰ دلار از سهام هر شرکت خرید در حالی که حتی ۳۴ شرکت از این لیست ورشکسته بودند.

و ۴ سال بعد با فروش سهام آنها سود چشمگیری کرد و سرمایه ۱۰ هزار دلاری او تبدیل به ۴۰ هزار دلار شده بود (حدود یک میلیون دلار امروز). جالب است بدانید فقط چهار شرکت از شرکت‌های مذکور به وی زیان رساندند.

نوبت چاپ: اول
جهت پاسخگویی به سؤالات و تهیه کتاب مربوطه می توانید از طریق گزینه خرید محصول و پل ارتباطی انتشارات عطران اقدام نمایید:

دفتر مرکزی انتشارات عطران: 66191000 -021
شماره تلگرام پشتیبانی (24 ساعته): 09108172896

«مطالعه» و «یادگیری هدفمند»، لازمه موفقیت در بازارهای مالی است

ماهنامه «بورس» در این قسمت از سری گفتگوهای «آشنایی با اساتید مالی کشور» به سراغ دکتر سعید فتحی، از اساتید مطرح دانشگاه اصفهان رفته است.
استاد دانشگاه اصفهان، در خلال این گفتگو از مسیر تحصیلی و شغلی خود می‌گوید و معتقد است اگرچه حوزه مالی، از نظر نیازمندی در بازار کار و نیز سطح درآمدی جزو حوزه‌های سرآمد در رشته‌های دانشگاهی است، اما لازمه موفقیت در آن، هدفمند بودن نحوه مطالعه و یادگیری است.
فتحی که سابقه چندین سال تدریس در حوزه مالی را در لیست تجربیات خود دارد، در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کرده است و مدرک دکترای خود را از دانشگاه تربیت مدرس و رشته مدیریت مالی اخذ کرده است.
مشروح این گفتگوی خواندنی در ادامه عنوان خواهد شد.

آقای دکتر فتحی، قبل از هر چیزی، مایل هستم از سوابق تحصیلی شما اطلاعاتی داشته باشم.
بنده در مقطع کارشناسی، رشته «مدیریت بازرگانی» را در دانشگاه اصفهان گذراندم. سپس، در مقطع کارشناسی ارشد، تحصیل در همین رشته را در دانشگاه تربیت مدرس ادامه دادم. در مقطع دکتری نیز، از دانشگاه تربیت مدرس، تحصیل در رشته مدیریت، با تخصص «مدیریت مالی» را پیش گرفتم.

چه شد که مسیرتان به تحصیل در رشته «مدیریت» و حوزه «مالی» رسید؟
به دلیل اقدامات مؤثری که در جهت توسعه بازار سرمایه در شرکت بورس (قبلاً از سازمان تفکیک نشده بود) انجام می‌شد، پس از گذراندن دوره کارشناسی ارشد که همان‌طور که عرض کردم، رشته مدیریت بازرگانی را از دانشگاه تربیت مدرس آموختم، تشخیص بنده این بود که کشور ما از نظر «نیروی متخصص در حوزه مالی» کمبود زیادی دارد و این موضوع ممکن است به توسعه این بخش در کشور آسیب زیادی وارد کند. از طرفی، ازآنجاکه به فعالیت در سمت عضو هیئت ‌علمی تمایل داشتم، تلاش بنده در این راستا بود که تحصیلات مقطع دکتری را در رشته مالی بگذرانم که بتوانم با توسعه رشته و پرورش دانشجویان، به توسعه نظام نوپا و ناکارآمد مالی در کشور، که در آن زمان شاهد بودم، کمک کنم.

در لیست تخصص‌های شغلی شما مواردی چون «مهندسی مالی»، «مالی شرکتی» و «فراتحلیل» توجه بنده را جلب کرد. لطفاً از هرکدام یک شمای کلی به مخاطبان ماهنامه بدهید و از کاربرد هریک برایمان بگویید.
حوزه مالی به چهار حوزه اصلی «مهندسی مالی»، «مدیریت ریسک»، «مدیریت سرمایه‌گذاری» و «مالی شرکتی» قابل تفکیک است. مالی شرکتی، به بخشی از تصمیمات مدیران مالی بنگاه‌ها معطوف می‌شود که در راستای سرمایه‌گذاری‌های بنگاه‌های اقتصادی و تأمین منابع مالی لازم برای سرمایه‌گذاری‌های مذکور اتخاذ می‌شود. مهندسی مالی نیز در معنای عام هرگونه نوآوری را شامل می‌شود که به روش علمی در راستای توسعه نظام مالی به «طراحی»، «خلق»، «بهبود»، «کاربرد» قواعد موفقیت در بورس قواعد موفقیت در بورس یا «پیش‌بینی رفتار» عناصر این نظام می‌پردازد. عناصر نظام مالی نیز شامل «ابزارهای مالی»، «قوانین»، «نهادهای مالی»، «قواعد تصمیم‌گیری» و … می‌شود.
در ایران، در این حوزه بیش از همه، بر یکی از عناصر نظام یعنی ابزارهای مالی، آن‌هم در بخش «مشتقات و ابزارهای مالی اسلامی» تمرکز شده است. تحقیقات و برنامه‌های آموزشی مرتبط با این دو حوزه، اجزای شاخص مهندسی مالی را شکل می‌دهد.
فراتحلیل نیز بیش از آنکه رویکرد موضوعی داشته باشد، رویکردی روشی به پژوهش دارد، یعنی نوعی روش پژوهش است که با رویکرد کمی و روش پژوهش علمی در تلاش است که تاریخچه علمی یک موضوع خاص را مورد واکاوی قرار دهد.

از سابقه تدریس خود در دانشگاه اصفهان بگویید. در حال حاضر، در این دانشگاه چه دروسی را تدریس می‌کنید؟
بنده از سال ۱۳۸۶ در قالب طرح سربازی در دانشگاه اصفهان مشغول به تدریس شدم و توانستم در سال ۱۳۹۰ به مرتبه دانشیاری دست پیدا کنم. در حال حاضر نیز تدریس دروس «مالی شرکتی پیشرفته»، «مهندسی مالی پیشرفته»، «مبانی مدیریت ریسک» ، «مهندسی مالی» و «ابزارهای مالی اسلامی» را برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و برای دانشجویان مقطع دکتری نیز، «نظریه‌های مالی پیشرفته»، «ابزارهای مالی اسلامی» و «سمینار در مسائل مالی» را آموزش می‌دهم. با توجه به اینکه در دانشگاه اصفهان جهت تحصیل در مقطع کارشناسی رشته «مدیریت مالی» پذیرشی صورت نمی‌گیرد، برای دانشجویان مقطع کارشناسی از سایر رشته‌ها نیز، دروس «مدیریت مالی ۱» و «مدیریت مالی ۲» را تدریس می‌کنم.
در هشت سال ابتدایی خدمتم در دانشگاه اصفهان، به این دلیل که در دانشگاه اصفهان، فرد دیگری در این رشته فعالیت آموزشی نداشت، بار کلیه دروس در حوزه‌های مختلف مالی بر دوش بنده بود؛ اما در ادامه، از سال ۱۳۹۴ با ورود همکاران جدید در این حوزه، توانستم کار خود را اندکی تخصصی‌تر پیش ببرم. در همین رابطه، در تلاش هستیم که ان‌شاءالله با جذب نیروهای توانمند و جوان دیگر، حوزه‌های تخصصی را تا حد امکان با همکاران جدید تقسیم کنیم و بازهم در حد امکان فعالیت‌های علمی خود را به شکلی تخصصی‌تر ادامه دهم.

از سوابق اجرایی خود در مؤسسه «مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی» و تجربه سردبیری نشریه «مدیریت دارایی و تأمین مالی» برایمان بگویید.
بنده از ابتدای دوره کارشناسی ارشد به موضوعات پیرامون «تجارت الکترونیکی» علاقه‌مند بودم و در مؤسسه «مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی»، با حضور آقای دکتر اکبری که از همکاری با ایشان لذت بسیاری بردم، یک واحد مجزا، در رابطه با «تحقیقات فناوری اطلاعات» راه‌اندازی شد. به همین دلیل پیش از اینکه به فعالیت در حوزه مدیریت مالی تغییر رویه دهم، خدمت این عزیزان بودم.
نشریه «مدیریت دارایی و تأمین مالی» نیز که از سال ۱۳۹۲ راه‌اندازی شد، یکی از اجزای پازل توسعه علمی دانشگاه اصفهان در حوزه مالی بود. این نشریه با هدف حضور جدی‌تر دانشگاه اصفهان در مستندسازی علوم مالی در کشور، ابتدا با سردبیری استاد ارجمند سرکار خانم دکتر حجازی راه‌اندازی شد و در ادامه، با ارتقای مرتبه‌ای که برای بنده حاصل شد، پس از آنکه مسئولیت این نشریه بر عهده بنده گذاشته شد، تلاش کردم کیفیت علمی نشریه حفظ و بر حوزه‌های روزآمد رشته مالی متمرکز شود، می‌توان گفت سرعت پذیرش در مقالات و به‌طور ویژه، مقالات دوره دکتری اولویت این نشریه است.

آیا به‌طور کلی، پژوهش‌هایی که تاکنون انجام داده‌اید، محوریت خاصی داشته است؟ در این خصوص در صورت امکان توضیح بفرمایید.
همان‌طور که عرض کردم، بنده در بازه زمانی سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۴ که تنها عضو هیئت‌ علمی دانشگاه اصفهان در رشته مالی بودم، به اقتضای شرایط، همه حوزه‌های تخصصی مالی را پوشش می‌دادم، چراکه تدریس کلیه دروس حوزه مالی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز با بنده بود؛ اما از سال ۱۳۹۴ به بعد، فعالیت علمی خود را بر دو حوزه اصلی «مهندسی مالی» و «مالی شرکتی» متمرکز کردم.
البته به دلیل شناختی که زیر سایه استاد ارجمند، آقای دکتر آذر، پیرامون مسائل کمی و تحلیل‌های آماری برای بنده ایجاد شده بود، مدتی در تحریر پایان‌نامه‌های مربوط به مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه اصفهان (چون پیرامون این موضوع، محدودیت‌هایی در دانشکده وجود داشت) به‌عنوان مشاور فعالیت داشتم. این اتفاق، در حوزه‌های «مدیریت منابع انسانی» و «بازاریابی»، البته صرفاً بابت ارزش‌افزوده‌ای که به لحاظ آماری در پژوهش‌های مذکور ایجاد می‌کردم، برای بنده به چاپ برخی مقالات منتج شد.

آیا در حیطه ترجمه و تألیف کتاب نیز فعالیتی داشته‌اید؟
بنده تا این لحظه در انتشار ۲۰ عنوان کتاب فعالیت داشته‌ام.

از دلایل خود برای انتخاب هرکدام از کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌اید برایمان بگویید.
بخشی از آنها مربوط به دوره‌ای است که در مؤسسه «مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی» فعالیت می‌کردم که البته از تخصص اصلی بنده فاصله دارد. اما در حوزه مالی نیز، به ترتیب جدید‌ترین کتابهای منتشر شده از سمت اینجانب، شامل «مدیریت سرمایه‌گذاری»، «نظریه مالی پیشرفته»، «مالی شرکتی پیشرفته»، «مدیریت ریسک مالی شرکتی» و «مدیریت تأمین مالی، گامی به سوی اصل ۴۴ قانون اساسی » هستند. در این رابطه، سه کتاب اول از جمله کتب درسی و در راستای تولید محتوای درسی، مرتبط با گرایش‌های رشته مالی بوده‌اند و موارد بعدی نیز غیر درسی بوده و اکثراً گرایش به موضوعات خاصی داشته که از تحقیقات علمی حاصل شده است.

اگر موافق هستید سؤالم را در رابطه با سه کتابی که در پاسخ به سؤال قبل مطرح کردید، پاسخ بدهید.
کتاب «مدیریت سرمایه‌گذاری» که در حال حاضر در انتشارات سمت در حال چاپ است، با هدف پوشش محتوای لازم برای این موضوع جهت استفاده دانشجویان دوره کارشناسی رشته مدیریت مالی تدوین شده است. لازم به ذکر است که در این زمینه، اساتید بزرگی چون آقای دکتر راعی و آقای دکتر تهرانی پیش از این نیز آثار ارزشمندی داشته‌اند که البته بیشتر بر محتویات مربوط به مقطع کارشناسی ارشد متمرکز بوده‌اند. بر همین اساس، در این کتاب به دنبال آن بودیم که در راستای نیاز دانشجویان مقطع کارشناسی رشته مدیریت مالی، نظم جدیدی در محتوای آن ایجاد کنیم.
کتاب «نظریه‌های مالی پیشرفته» نیز در راستای پوشش محتوای لازم برای یکی از دروس مربوط به تحصیل در مقطع دکتری که تدریس آن، در دانشگاه اصفهان بر عهده اینجانب است تدوین شده است که جلد دوم آن در حال جمع‌بندی است. کتاب «مالی شرکتی پیشرفته» نیز ترجمه و تلخیص کتاب «Advanced Corporate Finance» است، این کتاب شامل محتویاتی است که تاکنون، در کتب مرتبط فارسی‌زبان پوشش داده نشده است.

جناب دکتر فتحی، وجود چه عوامل فردی و جمعی را بر موفقیت خود در حوزه مدیریت مالی مؤثر می‌دانید؟
از بعد فردی، عمدتاً عواملی چون «پشتکار»، «عدم فعالیت اقتصادی»، «روابط عمومی بالا»، «تمرکز بر فعالیت علمی» و «تمرکز موضوعی» را مؤثر می‌دانم و به لحاظ جمعی نیز، عواملی چون «کیفیت دانشگاه تربیت مدرس» و «شاگردی محضر اساتید آن دانشگاه»، روحیه علمی ایجادشده توسط مرحوم دکتر جمشیدیان در دانشگاه اصفهان و اساتید ارجمند، جناب دکتر خداداد حسینی و جناب دکتر آذر، در «دانشگاه تربیت مدرس» بوده است. علاوه‌ بر این، فضای کالبدی بسیار لذت‌بخشی که در دوران تحصیل در مقطع کارشناسی، در دانشگاه اصفهان برای بنده ایجاد شد، از این نظر که ماهیت تحصیلی منعطفی داشت و به‌نوعی، یک محیط چندبعدی فرهنگی، علمی و تفریحی بود، علاقه به تحصیل و نیز تعلیم و تربیت را در بنده تقویت کرد. یکی دیگر از مسائلی که در این زمینه بسیار کمک‌کننده بود، مسئله «جوان‌بودن» رشته مالی است که به‌موجب این اتفاق، محتوای علمی آن کمتر در دسترس است و به‌طور مداوم، انگیزه «توسعه محتوای علمی» و «تقویت فعالیت علمی» در این رشته را در بنده تشدید کرده است.

بر همین اساس، به افراد مایل به فعالیت در این حوزه چه توصیه‌ای دارید؟
در ابتدا توصیه بنده این است که تلاش کنند تا تحصیل در این رشته را از مقطع کارشناسی آغاز کنند، چراکه تجربه نشان داده است، بعضاً افرادی که از رشته‌های نامرتبط وارد حوزه مالی می‌شوند، با روح این رشته اندکی فاصله دارند. به نظر بنده، در دوره کارشناسی بسیاری از کالبدهای ذهنی دانشجویان تنظیم می‌شود و اگر این رشته در همه مقاطع به‌طور پیوسته، تحصیل شود، دانشجو بهتر می‌تواند به روح رشته و همراه با ابزارهای آن مسلط ‌شود. پیشنهاد دیگر بنده این است که دانشجویان عزیز از زمان آغاز تحصیلات خود تلاش کنند که به‌وسیله مشورت گرفتن از اساتید و بازیگران نظام مالی، تصمیم خود را در رابطه با فعالیت اقتصادی یا علمی در این حوزه اتخاذ کنند. در نظر داشته باشید که این حوزه علمی، از نظر میزان نیاز در بازار کار و نیز سطح درآمدی جزو حوزه‌های سرآمد در رشته‌های دانشگاهی است، اما لازم است که نحوه مطالعه و یادگیری در آن هدفمند باشد. بر همین اساس، اگر دانشجویی تصمیم گرفته است که به سمت ادامه تحصیل و تدریس در دانشگاه برود، خود را به ابزارهای لازم برای آن تجهیز کند و اگر هدف فردی، ورود به بازار کار بعد از اتمام تحصیلات دوران کارشناسی، کارشناسی ارشد و یا دکتری است نیز ابزارهای متناسب با هرکدام را برای خود فراهم کند. این ابزارها از طریق نهادهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی موجود در کشور، در اختیار متقاضیان قرار می‌گیرد. یادمان باشد که کشور ما در حوزه مالی، در زمینه نیروی دانشگاهی و همچنین نیروی کار، از نظر کمی بسیار فقیر است.

اگر در این حیطه، حرف ناگفته‌ای دارید می‌توانید با مخاطب‌های ماهنامه مطرح بفرمایید…
امیدوارم اعضای هیئت علمی فعال در تمام دانشگاه‌های کشور، زمان بیشتری را به انجام فعالیت‌های علمی اختصاص دهند و آن دست از افرادی که صرفاً فعالیت علمی دارند نیز، با بازیگران نظام مالی ارتباط بیشتری برقرار کنند. تحقق این موضوع باعث می‌شود که دانشجویانی که در این حوزه در حال یادگیری هستند، این فرهنگ را نیز فراگیرند.

10 نکته ارزشمند برای حرفه ای شدن در بورس

10 نکته ارزشمند برای حرفه ای شدن در بورس

بدون شک معامله گران موفق (البته نه کسانی که به کمک واسطه هایی که دارند از رانت اطلاعاتی برخوردار هستند!) چند ویژگی مشترک دارند که آنها را از دیگر معامله گران متمایز می کند. موفقیت این دسته از افراد حرفه ای معمولا ادامه دار است و در هر شرایطی یک برنامه برای سود سازی دارند!
اما این ویژگی ها چه هستند؟ چرا عده ای همواره بر پایه علم خود سود بیشتری کسب می کنند و عده ای برخلاف اطلاعات کافی که دارند، راندمان سودسازی کمتری دارند؟

چه بخواهیم و چه نخواهیم همه ما در زندگی تحت تاثیر شرایط محیطی مانند خمیری شکل گرفته ایم و هر کس در درون خود یک مجسمه ای است که بیشتر توسط محیط اطراف ساخته شده است. پدر، مادر، دوستان و مدرسه همه و همه، خواسته یا ناخواسته در ذهن ما تفکراتی چپانده اند که ما اینی هستیم که هستیم! اگر از تاثیر آسیب های روحی و تفکرات غالب ذهن بر ابعاد زندگی چشم پوشی کنیم، در معامله گری این تفکرات تحمیلی کار را برای ما سخت می کند! باور کنید ذهنی که می تواند در بازار سرمایه با این همه گلادیاتور پولسازی کند مهارت ذاتی ندارد! فقط یاد گرفته است که در این دریای بی انتها چگونه ماهی را در هر شرایط آب و هوایی صید کند! خوشبختانه این مهارت یک امر اکتسابی است. همه و همه در 3 اتفاق خلاصه می شود:

نظم، کنترل احساسات و یادگیری

تمام معامله گران در بازار سرمایه روزهای پر استرس بازار های نزولی و برباد رفتن سرمایه ها را کم و یا زیاد تجربه کرده اند. باور کنید کسانی که در روزهای سخت در بازار دوام آوردند، سختی ها را تحمل کردند و سعی کردند تا خوب زیر و بم این بازار را یاد بگیرند همان کسانی هستند که در هر شرایط آب و هوایی می توانند از دریا ماهی خود را شکار کنند. این ها کسانی هستند که دقیقا دست روی تک سهم سبزی می گذارند که در نقشه غرق خون بازار تک و تنها خود نمایی می کند.

بیایید باهم رو راست باشیم. بسیاری از ما از بورس هیچ نمی دانیم و صرفا تحت تاثیر حرف دیگران (داستان خمیر و مجسمه) وارد این دنیای عجیب و غریب شده ایم. اصلا بحث درست و یا غلط بودن این تصمیم نیست. اصلا الان مجالی برای این بحث نیست! چون شما وارد این دریا شده اید و ساحل امن شاید چند ماهی با شما فاصله داشته باشد! (ماهی یا ماهی؟). اما حالا که وارد شده اید باید یاد بگیرید که حداقل برای زنده ماندن در این دریا چند ماهی کوچک هم که شده صید کنید. شاید دریا دل شما را هم برد و تصمیم به ماندن گرفتید و روزی بزرگترین صیاد این دریا شدید. در کنار هم در این خانواده بزرگ ماهی گیری را یاد خواهیم گرفت.

راستش را بخواهید تصمیم گرفتیم سلسله مقالاتی منتشر کنیم تا ذهنیت مان را در مورد بازار سرمایه و بورس ایران به سوی درست هدایت کنیم. در این جمعه بازار اطلاعات در فضای مجازی در مورد بورس تصمیم داریم در کنار هم راه درست را پیدا کنیم.

خب بیایید شروع کنیم! مهم ترین قدم این است که ذهنمان را که همچون خمیری توسط دیگران شکل گرفته است اصلاح کنیم. پس ما در مقاله های آینده تمرکز اصلی مان روی روانشناسی است و در این مسیر از کتاب های بسیار زیادی کمک می گیریم. قول می دهیم در پایان این سلسله مقالات شما چندین کتاب را به زبان ساده تر در همین متون خوانده باشید و در پایان هر مقاله منابع را هم ذکر می کنیم. چی بهتر از این؟

در نگاه اول معامله گری بسیار ساده است. شما باید با پولی که دارید در زمانی مناسب بخرید و صبر کنید تا سود دهد و سپس دکمه فروش را بزنید. اما زمانی که شما دل به دریا زدید و راهی شدید کم کم عمق دریا شما را هراسان می کند. در این زمان بسیاری از ما حال و حوصله آموزش دیدن را نداریم و 2 اتفاق می افتد. خیلی سریع به فکر راهی برای بازگشت به ساحل امن به سر ما می رسد و برمی گردیم. شاید این بهترین کار است! اتفاق دوم فاجعه است. تصمیم می گیریم برای ادامه راه دست به دامان دیگر قواعد موفقیت در بورس قواعد موفقیت در بورس دریانوردان شویم و از این و آن سیگنال بگیریم.

ادبی و با مثال حرف زدن کافیست. در این دریا عده ای هم هستند که راه سوم را می سازند و تصمیم می گیرند قواعد این بازی را یاد بگیرند. ما و شما در خانواده بورس اینوست این مسیر را انتخاب می کنیم.

اول از همه این شیاطین بازار را بشناسید. این ها همان گرداب های بازار بورس هستند:

1- نداشتن حد ضرر.
2- خارج نشدن از ضرر زمانی که می دانید بازار پتانسیل تغییر روند ندارد.
3- فلانی به من سیگنال داده و حتما درسته! یا تعصب روی یک سهم! باور کنید هیچ کس نمی تواند صد در صد درست پیش بینی کند. اگر عوامل بیرونی هم در بازار دخیل شوند که دیگر هیچ! حتی بهترین تحلیل گران هم اسیر دست های پشت پرده می شوند.
4- انتقام از بازار بورس به کمک باز کردن معامله دیگر برای جبران ضرر های قبلی.
5- نداشتن استراتژی معاملاتی.
6- گرفتار کردن خود در یک معامله و از دست دادن فرصت های دیگر.
7- ورود با سرمایه ای که از دست رفتن آن می تواند زندگی ما را بهم بریزد.

باید این شیاطین خونخوار را خوب در ذهن خود بشناسید و آن ها را از فکر خود دور کنید. این تازه اول راه است.

در مقاله قبل در مورد شیاطین سیاه و خونخوار معامله گری در بورس صحبت کردیم. بنا بر این شد در ابتدا ذهن خود را از آن کرم های ساقه خوار مغز پاک کنیم. هرچند این فرآیند ممکن است به چند ماه زمان و زحمت فکری نیاز داشته باشد اما بسیار لازم و ضروری است. حالا نوبت قدم بعدی است.

اجازه بدید خودمونی تر صحبت کنیم. حتما این داستان تکراری را شنیدید که خورشید در حالت عادی چیزی را نمی سوزونه ولی اگر ذره بین بین خورشید و جسم قرار بگیره و و تمرکز ایجاد کنه هرچیزی رو می تونه نابود کنه! حرف کلیشه ای قرار نیست بزنیم اما وقعیت همینه. با فرض اینکه بسیاری از ما مشغول شغل اولی به جز بورس و بازار سرمایه هستیم، تمرکز روی دو نقطه کار بسیار سختیه اما باید یاد بگیریم که بر روی هر دو زمینه تمرکز کنیم تا موفقیت خودش به سمت ما بیاد. زمانی میشه این کار رو کرد که 2 تا ذره بین داشته باشیم! و این کلید حل معماست.

شما یک ذره بین برای شغل اول خودتون بردارید و مطابق با قواعدی که لازمه روی کار تمرکز کنید. حتما در آینده مقالات بسیار مفیدی در زمینه موفقیت در حوزه کسب و کار هم منتشر می قواعد موفقیت در بورس کنیم.

اما اینجا قصد داریم مواد لازم برای ساخت ذره بین دوم که برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق نیاز هست را بهتون بگیم. اول از همه باید یاد بگیرید با دو دست خود کار کنید! و هم زمان دو ذره بین را در دست بگیرید! این یعنی برای موفقیت در بازار سرمایه باید حتما زمانی مشخص از روز را برای آموزش اختصاص بدید. باور کنید حتی اگر با 20 دقیقه در روز شروع کنید عالیه. اما باید این 20 دقیقه در هر شرایطی برقرار باشه و مثلا می تونید کار را با نکته برداری از کلیپ های پیج بورس اینوست شروع کنید و یا کتاب خوبی بخرید و آروم آروم مطالعه کنید. به مرور وقتی جذابیت های این بازار شما را بیشتر و بیشتر غرق کرد ناخوداگاه زمانی که برای یادگیری میذارید زیاد میشه و شما ناخوداگاه کیف می کنید!

یکی از اساتید بورس فرانکفورت به من می گفت راز موفقیتش اینه که هنوز بعد از 17 سال کار حرفه ای در بورس مشغول یادگیری و فهم بازاره! می گفت از بقیه موفق تره چون اون ها یک بار دوره دیدند و بقیه عمر را فقط به نمودار ها نگاه کردند اما او همچنان مشغول یادگیریه.

پس دست دوم شما برای ذره بین دوم زمانی فعال میشه که یاد بگیرید زمانی مشخص برای بورس در تایم فریم روزانه (:)))) داشته باشید.

اما چگونه ذره بین بورسی بسازیم؟ مقاله فردا را از دست ندین.

در مقاله قبل صحبت از این بود که باید برای موفقیت در بورس یک ذره بین جدا تهیه کنیم. و در کنار شغل اصلی، مانند فرزند خود از این ذره بین نگهداری کنیم.

پیش از همه باید گفت این ذره بین یک عدسی دارد که شما را اغوا کرده و شما از طریق آن که به بورس نگاه می کنید همه چیز را برای شما بزرگتر نشان می دهد. سود ها را نجومی می کند و شما را یک شبه پولدار! ضرر ها را کهکشانی می کند و ترس و استرس در دل شما می اندازد. پس مراقب باشید! شما قواعد موفقیت در بورس قرار نیست از طریق این عدسی به بورس نگاه کنید! بلکه قرار است به کمک آن تلاش و علم خود را متمرکز کنید! شما یک دنیا انرژی و انگیزه برای معامله گری در بورس دارید و این عدسی همه چیز را بزرگ تر از واقیعت ها نشان می دهد. گول نخورید و از بزرگ نمایی ها(عدسی) برای متمرکز کردن تلاش های خود استفاده کنید.

برای اینکه بازار را از ذره بین به اشتباه نبینید خیلی مختصر واقعیت های بازار بورس را باهم مرور کنیم.

مراقب باشیم بزرگ نمایی ویژگی های بورس ما را فریب ندهد. در بازار بورس سود و زیان بین افراد دست به دست می شود. شما زمانی سود می کنید که سهمی را به فرد دیگری در قیمت بالا می فروشید و او زمانی سود می کند که آن سهم را به فرد دیگری با قیمت بیشتری بفروشد. اگر آن فرد نتواند آن سهم را در قیمت بالاتر بفروشد ضرر می کند. همین داستان ممکن است برای شما هم پیش بیاید. پس واقع بین باشید.

فراموش نکنیم ما کنترلی بر بازار نداریم. بازار آینه شرایط غالب محیط است. گاهی روند آن به حق و درست است و گاهی غیر منطقی است و با تحلیل های شما سازگاری ندارد. ما با بازار سر جنگ نداریم. ما قدرت مبارزه با بازار را به تنهایی نداریم. پس باید این موجود عجیب اما صادق را درک کنیم.

3 قدم کلی را فراموش نکنیم. اول بازار را و شرایط بازار را درک کنیم، دوم وارد معامله شویم و سوم فراموش نکنیم که روند بازار را ما نمی توانیم کنترل کنیم!

معامله در بورس ایران مانند حرکت یک قایق بدون سکان است. شما زمانی سود می کنید که موج از پشت سر شما در جریان باشد و قایق شما را به جلو هل دهد. اما اگر جریان موج تغییر کرد و از رو به رو آمد شما هیچ راهی ندارید جز اینکه تماشاگر باشید و به عقب برگردید و ضرر کنید و یا اینکه از قایق خارج شده و از معامله خارج شوید. پس روند بازار (موج) برای ما بسیار بسیار مهم است!

بورس نوشابه مشکی نیست

در مقاله های قبل سعی بر این بود تا ابتدا ذهنیت یک سرمایه گذار موفق را برای شما تشریح کنیم و شیاطینی که در ذهن ما راه را برای تصمیم گیری موفق می بندند شناسایی کنیم. اما غرولند کردن دیگر کافیست بیایید با اصل ماجرا رو به رو شویم.

یک بطری نوشابه مشکی(کوکا) را در نظر بگیرید. جالب است بدانید در یک بطری نوشابه بیش از 90 درصد محتویات آن را آب تشکیل داده است و 9 درصد شکر و فقط 1 درصد از آن رنگ دانه های سیاه و دیگر مواد افزودنی است. با اینکه 90 درصد آن را آب تشکیل می دهد و فقط 1 درصد آن رنگ دانه سیاه است آن را به نوشابه مشکی می شناسند! آن یک درصد رنگدانه حسابی کار خود را کرده است.

زمانی که از بیرون به بورس ایران نگاه می کنید مانند همان نوشابه مشکی است. غول بورس هم مانند همین ترکیب است. اگر واقع بینانه به داستان بورس ایران نگاه کنیم می توان گفت 90 درصد آن مانند آب خوردن قابل یادگیری است اما این غول برای شما ظاهر ترسناکی دارد. این مثال را آوردیم تا بدانید تسلط یافتن در بورس کار دشواری نیست و ما و شما در کنار هم می توانیم بر بسیاری از جوانب بورس ایران مسلط شویم.

یک دفتر تمیز و شیک تهیه کنید. شاید یک سالنامه! مطالب بورسی بسیار پراکنده هستند و اگر در گنجینه ای آن ها را ثبت نکنید بر خلاف ماهیت ساده ای که دارند برای شما غول می شوند. در صفحه اول این دفترچه 5 عنوان مهم زیر را بنویسید.

تابلو خوانی تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال روانشناسی بازار مدیریت سرمایه

این عناوین تمام داستان بورس ایران است. پس استرس برای حجم مطالب نداشته باشید (بدون شک تجربه هم بسیار مهم است اما دیکته نانوشته غلط ندارد! باید قدم در را بگذارید و آرام آرام منتظر تجربه های جدید باشید).
داستان معامله گری در بورس ایران مانند رانندگی است. شما یک بار یاد می گیرید و دیگر هرگز فراموش نخواهید کرد.
باور کنید تک تک عناوین بالا بی نهایت جذاب هستند فقط کافیست از راه درست وارد آن ها شوید تا بی جهت سردرگمی شما را فرا نگیرد.
باور کنید زمانی آموزش چیزی برای شما سخت است که به آن علاقه نداشته باشید، و اگر تا اینجا با مقاله های ما همراه بودید قطعا از دسته افرادی هستید که بنا دارید تا انتها با ما همراه شوید و روزی معامله گر بزرگی در بورس ایران باشید.

به این جمله فکر کنید:
معامله گری در بورس سخت ترین راه برای بدست آوردن راحت ترین درآمد است.

قوانین موفقیت در ترید و معامله گری

امروزه بسیاری از افراد به دنبال راهکاری برای سرمایه گذاری و چند برابر کردن سرمایه خود در مدت زمان کوتاهی هستند. شاید بعد از جست و جو و بررسی سایت ها و مقالات مختلف به این نتیجه برسید که ترید یا معامله گری بی دردسر ترین و راحت ترین کار است. چرا که می توانید در خانه خود و با داشتن اندکی سرمایه کار ترید را شروع کنید. اما بعد از این وارد کار ترید شدید ملاحظه می کنید که این کار آن چنان که فکر می کردید ساده نیست! این مقاله پاسخی است به این سوال که چگونه می توانیم به یک تریدر موفق تبدیل شویم؟

شاید شما هم کتاب جادوگران بازار ( Market Wizards ) را خوانده‌ باشید. کتابی که در آن با تریدرهای بزرگ و افسانه‌ای‌ مصاحبه کرده و رموز موفقیت آن ها را بازگو می کند. اگر این کتاب را عمیق درک کرده باشید متوجه نکات اساسی خواهید شد که در انجام معاملات کمک شایانی به شما خواهد کرد.

یکی از نکات اساسی، فارغ از نحوه عملکرد تریدرها این است که همه‌ی آنها یک ضرر سنگین را در ابتدای کارشان تجربه کرده اند و این امر باعث شده تا باورها و اعتقادات اشتباهشان را شناسایی کنند و این توانایی فوق‌العاده را به دست آورده‌اند که خودشان را با شرایط وفق بدهند و در کسری از ثانیه تفکرشان را عوض کنند. نکته مهم این است که استراتژی معاملاتی، روحیات و رفتار هر یک از آن ها متفاوت بود، اما قوانین مشخصی را دنبال کرده بودند که بطور شگفت آوری مشابه یکدیگر بود.

در واقع تمامی تریدرهای بزرگ و موفق دنیا از یک الگوی یکسان برای دست یابی به موفقیت مالی استفاده می کنند. اما سوال اساسی این است که این قوانین و الگوهای موفقیت در ترید را چگونه می توان دنبال کرد؟

قانون اول: بدون هیچ پیش‌ زمینه‌ای شروع به کار کردن

شروع به کار در ارزهای دیجیتال

در ابتدای شروع به ترید و معامله گری اصلا مهم نیست که چقدر مهارت و تجربه دارید، همیشه به یاد داشته باشید که همه در ابتدا از هیچ شروع کرده اند و رفته رفته بر نقاط ضعف خود آگاهی پیدا کرده اند. ممکن است بعضی از افراد دارای یک استعداد ذاتی در ترید باشند، اما این موضوع در ابتدای راه اهمیتی ندارد. همه تریدرهای بزرگ از پله اول شروع کرده اند و هیچ کس از همان اول یک تریدر حرفه ای نیست و حتی به بازاری که در آن کار می کند آشنایی کافی نداشته است.

ممکن است که شما افرادی را دیده باشید که در مدت زمان کوتاهی در بازارهای مالی ثروتمند شده اند و یا از طریق بازار ارزهای دیجیتال (کریپتوکارنسی) به ثروت بسیار زیادی دست یافته اند و به این امید که شاید شما هم بتوانید سرمایه خود را چند برابر کنید، وارد بازار می شوید. حتی اگر مهارت و دانش تحلیل تکنیکال بالایی داشته باشید، به قوانین و الگوهای اساسی موفیت در ترید توجهی نمی کنید. بسیاری از تریدرها تصور قواعد موفقیت در بورس می‌کنند که از بازار باهوش‌ترند. حتی اگر به قوانین ارزشمند بازار که در طول سال‌ها به دست آمده‌اند آگاهی داشته باشند، بازم هم خیال می کنند که این قوانین در مورد آن ها صدق نمی‌کند.

قانون دوم: اسیر شدن در تله های بازارهای مالی

تله های بازارهای مالی

بهتر است با این سوال شروع کنیم که آیا شما تصور می کنید که اشتباهات سایر تریدر ها را مرتکب نمی‌شوید؟‌

باید گفت که هیچ تریدری نمی تواند ادعا کند که تاکنون اشتباهی انجام نداده است.

شاید تریدرهای تازه کار این مفهوم را درک نکنند که قوانین برای این به وجود آمده‌اند که از آنها محافظت کند، حتی اگر خودشان قوانین را ندانند!

مشکل اینجاست که آنها دقیقا نمی‌دانند قوانین برای آن ها چه کارایی دارد، حتی اگر توسط تریدرهای موفق آموزش ببینند، تا زمانی که خودشان تجربه کافی را بدست نیاورند معاملات موفقی نخواهند داشت. در واقع دانش باید از طریق تجربه شخصی بدست بیاید. شاید از خود بپرسید که منظور از این قوانین چیست؟

بطور خلاصه به پنج قانون اصلی اشاره می کنیم:

  • بیش از حد ترید نکنید.
  • میزان سرمایه خود را در دارایی های مختلف پخش کنید.
  • همیشه در تریدهای خود حد ضرر مشخص کنید.
  • از تصمیات لحظه‌ای و هیجانی بپرهیزید.
  • بصورت احساسی ترید نکنید.

البته اینها فقط چند قانون اساسی بودند که هر تریدری باید آنها را به یاد بسپارد. اما در ابتدای کار اغلب افراد این قوانین را نادیده می گیرند. در این مورد یکی از موفق ترین تریدرهای بازار جفت ارز فارکس به نام بروس کونر، داستان یکی از اولین تریدهایش را اینگونه تعریف می کند:

من سرمایه اولیه‌ ام را با انجام قراردادهای کم ریسک به دست آورده بودم. اما وقتی که قیمت دانه‌های سویا در سال‌های ۱۹۷۰ به شدت بالا رفت و رکورد زد، کارگزارش هیجان زده شد و با طمع زیادی با اون تماس گرفت و گفت:‌ قرار است دانه‌های سویا به شدت گران شوند! او گفت که اجازه دهید تا مبلغ فروش استقراضی ماه نوامبر را برای شما افزایش دهم، و وقتی چند روز دیگر قیمت به حداکثر میزان خود رسید، سود بیشتری از فروش آن ها نصیبتان شود. من هم موافقت کردم. در آن لحظه احساس اشتیاق و خوشحالی بسیار زیادی داشتم تا اینکه 20 دقیقه بعد، کارگزارم دوباره با من تماس گرفت. اما اینبار صدایش کاملا آشفته بود. او گفت که بازار نزولی شده و مقدار زیادی در ضرر هستید.

کاملا شوکه شده بودم و با عصبانیت گفتم که هرآنچه خرید کردی بفروش. خیلی خوش‌شانس بودم که در زمانی که دیگر خریداری در بازار نبود، توانستم از بازار بیرون بیاییم. اما به هر حال ضرر بزرگی متحمل شده بودم. در ابتدای روز بیشتر از ۴۵ هزار دلار داشتم. اما در پایان فقط ۲۲ هزار دلار در حسابم باقی ماند. بعد از آن کونر از احساس وحشتناکی صحبت می‌کند که هر تریدری وقتی با شکست روبرو می شود آنرا تجربه کرده است.

قانون سوم: ضرر سنگین

ضرر سنگین در ترید

قطعا هر تریدری در طول فعالیت خود در بازارهای مالی یک ضرر سنگین را تجربه خواهد کرد. حتی تریدرهای بزرگ دنیا نیز حداقل یکبار بخش بزرگی از سرمایه خود را از دست داده اند و از صفر شروع کرده اند. همچنین کونر احساسا شکست و از دست دادن پول را اینگونه توصیف می کند:

دچار شوک احساسی شدم. نمی‌توانستم باور کنم که آنقدر احمق بوده‌ام. با وجود سال‌ها مطالعه‌ای که داشتم، باید شکست سختی می‌خوردم تا بازار را درک کنم. تصور می کردم که بازار من را قورت داده و مسیر پول درآوردنم از طریق ترید را گم کرده ام.

در بازار ارزهای دیجیتال نیز این اتفاق برای بسیاری از تریدرهای بی تجربه زیاد اتفاق افتاده است، مثلا در زمانی که نمودار ارز دیجیتال نئو (NEO) صعودی و درحال بالا رفتن قیمت بود، بسیار از افراد آماتور دیر وارد بازار شدند و تمام سرمایه خود را فقط بر روی این ارز دیجیتال سرمایه گذاری کردند. درست است که بعد از چند روز قیمت ارز نئو بالا رفت و تقریبا دوبرابر شد، اما به یکباره همه چیر تغییر کرد. دولت چین اکسچنج‌های بزرگ را تهدید کرد و یکسری ممنوعیت ها برای آن ها وضع کرد. هر روز اخبار بدی از دنیای کریپتو به گوش می رسید و بسیار از ارزهای دیجیتال شروع به ریزش های شدید کردند. در آن زمان نگه داشتن هیچ کوینی بدتر از یک کوین چینی مثل نئو نبود!

آماتورها مشاهده می کردند که همه سودهایشان در طول چند روز درحال نابود شدن است. اما با تصور اینکه اوضاع در حال عوض شدن است اقدام به نگهداری آن ارز کردند و قیمت آن روز به روز پایین می رفت. بعد از گذشت چند هفته قواعد موفقیت در بورس بالاخره جو بازار کمی متعادل شد و چیزی در حدود 70 درصد از سرمایه تریدرهای آماتور در این مدت زمان از بین رفت.

قانون چهارم: درس گرفتن از اشتباهات

درس گرفتن از اشتباهات

بعد از آنکه یک ضرر بزرگ را تجربه کردید، به مرور زمان متوجه خواهید شد که شاید آن ضرر بهترین تجربه در طول زندگی تریدینگ شما باشد! بی شک افرادی که ترید را به عنوان یک شغل اصلی و راهی برای کسب درآمد خود محسوب می کنند، اشتباهات خود را بررسی کرده و تمام عقاید و استراتژی معاملاتی خود را به زیر سوال می برند. دیگر هیچ چیز را فقط از روی قیمتش قضاوت نمی‌کنند و سعی می کنند که با اصول کامل ترید انجام دهند.

در این مورد پاول تودور جونز یکی دیگر از تریدرهای بزرگ دنیا می گوید، زمانی که همه سرمایه ام از بین رفت با خود گفتم که چرا همه چیز را بر روی یک ترید وارد کنم؟ همان موقع بود که تصمیم گرفتم که اصول مدیریت پول و سرمایه را فراگیرم. آن شکست سنگین برای من تجربه‌ای آموزنده‌ بود، با تمام وجود بر می گردم و دوباره می جنگم.

پس شما اگر ضرری را متحمل نشوید، مفهوم هیچ کدام از قوانین را درک نخواهید کرد. همیشه فکر می‌کنید که با بقیه فرق دارید و قوانین بازار برای شما صادق نیستند. در صورتی که هیچ استثنایی وجود ندارد.

قانون پنجم: درک قوانین از سخت ترین راه

قوانین ترید

با توجه به آنچه گفته شاید برایتان سوال ایجاد شود که واقعا چرا باید ضرر و شکست در ترید را تجربه کنیم؟

در واقع شاید مفهوم اساسی زندگی همین افت و خیزهایی باشد که در طول زندگی تجربه می کنیم و در هر مرحله سعی داریم که بهتر از دفعات قبل مشکلات و اشتباهاتمان را برطرف کنیم. حقیقت این است که وقتی شما ضرر بزرگی متحمل می شوید، تمامی اشتباهات خود را بررسی می کنید و در میابید که وقتی تحت فشار هستید، نباید تصمیم گیری کنید.

البته برخی از تریدرها تمایل دارند که بازنده باقی بمانند، آن ها رنج کشیدن را دوست دارند اما نمی خواهند باور کنند که اشتباه کرده اند. اینها افرادی هستند که به جای خروج از بازار صبر می کنند تا بازار برگردد، اما در اغلب اوقات چنین اتفاقی نمی افتد.

قانون ششم: مدیریت سرمایه

مدیریت پول و سرمایه

یکی از اصول اساسی در تمامی بازار های مالی قانون مدیریت پول و سرمایه است. تعیین حد ضرر یکی دیگر از قوانینی است که هر تریدری باید آن را فرا بگیرد. مهم نیست که میزان مهارت شما در ترید کردن چقدر است، به‌هر حال باید بدانید که همیشه ممکن است اشتباه ‌کنید. پس همواره باید تکنیک محافظت کردن از پول و سرمایه خود را بدانید.

بطور کلی مبحث مدیریت سرمایه را می توان در چند قسمت خلاصه کرد:‌

  1. برای به حداقل رساندن ریسک در معاملات خود، سرمایه خود را در دارایی های مختلف پخش کنید.
  2. همیشه از حدضرر استفاده کنید و بشدت به آن ها وفادار بمانید.
  3. تا زمانی کخ تجربه کافی را بدست نیاورده اید از مارجین ترید (اهرم مالی) بپرهیزید
  4. هنگامی که وارد ضرر شدید مقداری از سرمایه خود را از بازار خارج کنید
  5. اگر چند روز تریدهای شما با ضرر بسته شد، از همه چیز خارج شوید و کمی استراحت کنید.
  6. اگر یک ترید بد انجام دادید، بلافاصه خارج شوید، چون همیشه می‌توانید کمی بعد دوباره وارد شوید.

رعایت کردن این اصول به شما کمک می کند که از سرمایه خود محافظت کنید.

قانون هفتم: مسیر خود را انتخاب کنید

مسیر موفقیت در ترید

شاید عجیب بنظر بیاید اما بسیاری از تریدرهای موفق دنیا اخبار را دنبال نمی کنند. چراکه آن ها اعتقاد قواعد موفقیت در بورس دارند اگر اتفاق بزرگی رخ دهد، چون مردم مدام در موردش حرف می‌زنند در جریان قرار می‌گیرید. اگر آنقدرها اتفاق مهمی نباشد که همه درموردش حرف بزنند، ارزشش را ندارد که درموردش بشنوید. در این صورت اسیر دست هیجانات نمی شوید و احساسی ترید نمی کنید.

علاوه بر این شما می توانید هر از گاهی یک نگاه اجمالی به نمودارهای یک تریدر دیگر بیندازید و ببینید با تحلیلی که خودتان نسبت به بازار دارید مطابقت می‌کند یا نه، اما فقط به یاد داشته باشید قواعد موفقیت در بورس که چنین کاری را نباید همیشه انجام دهید و بر اساس تحلیل دیگران معامله کنید. در نهایت خودتان هستید که باید یک استراتژی معاملاتی شخصی در نظر بگیرید.

باید آنقدر در تحلیل تکنیکال مهارت کسب کنید که بتوانید به تحلیل های خودتان اعتماد داشته باشید و اشتباهات خودتان را کشف کنید.

بقول یکی از تریدرهای معروف دنیا، بهترین شرایط ممکن این است که طبیعت به شما اشتیاق‌های سوزان هدیه بدهد، بعدش به شما اهدافی برای ارضای این اشتیاق‌ها هم می‌دهد. اشتیاق سوزان یکی از قوانینی است که برای موفقیت در هر زمینه ای به آن نیاز دارید. در بیشتر کتاب های موفقیت مالی نیز اشتیاق سوزان یکی از مباحث اصلی و پایه ای موفقیت به شمار می رود.

اگر اشتیاق سوزان برای ترید کردن و برنده شدن در خودتان ایجاد کنید، راه موفیت به شما نشان داده خواهد شد و دیگری نیاز به مکم و تقلید از شخص دیگری ندارید. خودتان راهش را پیدا می‌کنید و وقتی که پای‌تان را به آب زدید دیگر نیازی نیست که شخص دیگری را دنبال کنید. در حقیقت باید سعی کنید که مسیر خودتان را پیدا کنید و به استاد خودتان تبدیل شوید.

قانون هشتم: استراتژی معاملاتی خودتان را داشته باشید

استراتژی معاملاتی

وقتی در ترید به دانش و مهارت کافی دست پیدا کردید، حال وقت آن است که سیستم کاری خود را توسعه دهید. چرا که شما آموزش هایی را فرا گرفته اید و می توانید تشخیص دهید که کدام روش و سیستم ترید برای شما کار ساز است.

باید برای خودتان یک سبک و استراتژی ترید کردن بسازید که با خصوصیات شخصی، نقاط قوت و نقاط ضعف‌تان سازگار باشد. اگر روش های شخص دیگری را کور کورانه دنبال کنید در زمان های حساس ترید، قدرت انتخاب و تصمیم گیری صحیح را نخواهید داشت. برای اینکار باید به درونتان بنگرید و از خود بپرسید که واقعا از دنیا چه می خواهم. در حقیقت هرکس هرچه که می‌خواهد از بازار می‌گیرد.

برخی از مردم دلشان می خواهد که بازنده باشند، شاید تعحب کنید ولی واقعا همینطور هست. آن ها باورهای شکست خورده و بازنده بودن را در ذهن خود پرورش داده اند. مثلا در ذهن خود این باور را پرورش داده اند که پول چرک کف دست است!

نکته کلیدی این است که هر باوری داشته باشید دنیا همان را به شما بر می گرداند، این نکته در هر زمینه ای از جمله بازار های مالی نیز کاربرد دارد. شاید افرادی را دیده باشید که حتی در بهترین روزهای بازار هم ضرر می کنند. این دقیقا مصداق بارز این جمله است. اگر مردم به طور عمیق به روش های ترید کردن خود نگاه کنند، خودشان متوجه می‌شوند، تمام آنچه که می‌خواهند، از جمله تمام اهداف‌شان را به دست می‌آورند، حتی اگر خودشان متوجه نباشند یا اینکه نخواهند به آن اعتراف کنند.

اما بهترین تریدرها واقعا اشتیاق دارند که پول دربیاورند. آن ها اشتیاق عمیقی برای بازارها و اشتیاق سوزانی برای برنده بودن دارند. آنها برای اینکه به این هدف دست پیدا کنند سرانجام با تفکر عمیق و فراتر رفتن از محدودیت‌های انسانی‌شان به این درک می‌رسند و وقتی که این کار را کردند آماده هستند تا در مسیر خاص خودشان قدم بردارند.

>>راهکارهای مفید مالی >>>برای «موفقیت مالی» چه کارهایی نباید انجام داد؟!! ؛ با 11 خطای پولی که افراد موفق انجام نمی‌ دهند آشنا شوید.

وب سایت بورس نگار - یکی از مهارت‌های کلیدی برای دستیابی به موفقیت مالی، مدیریت پول است. مدیریت پول مهارتی است که می‌توانیم آن را از دوران کودکی بیاموزیم. دقیقا همان زمانی که یاد می‌گیریم چگونه با تهدید‌ها و چالش‌هایی که در زندگی پیش رو داریم، مواجه شویم.

راهکارهای مفید مالی - اگر تاکنون برای کسب این مهارت تلاشی نکرده‌اید، از همین حالا شروع کنید. تصمیم بگیرید مانند افراد موفق مدیریت موثری روی پولتان داشته باشید. مدیریت پول هم قواعد خاص خود را دارد که باید زمانی را به فراگیری آنها اختصاص دهید. این کار باعث می شود تا در سال های آینده بتوانید منفعت بیشتری از پول خود حاصل کنید.


اما افراد موفق در مواجهه با موضوعی به نام «پول» چه می‌کنند؟


یک: بیش از اندازه خرج نمی‌کنند
اولین و اساسی ترین قانون پول این است: پایین تر از سطح درآمد خود زندگی کنید!

شاید تعجب کنید اما این قانون از پایه ای ترین اصول ثروتمندان است. اگر نمی ‌توانید مثل جان تمپلتون-بیلیونر معروف و افسانه ای- نیمی از درآمدتان را پس انداز کنید، نگران نباشید. شما می ‌توانید با کنار گذاشتن ده تا پانزده درصد از درآمدتان حاشیه امن مطلوبی برای خود ایجاد کنید و به اهداف مالی خود برسید.

سعی کنید پایین تر از حدی که بدست می‌آورید زندگی کنید. این کار را با پیدا کردن راه هایی برای پس انداز شروع کنید. باید دید بلند‌مدت داشته باشید و رشد درآمدتان را بر مصرف ترجیح دهید. این کار را با یادگیری مداوم و کشف راه های جدید انجام دهید.


دو : قیمت را به ارزش ترجیح نمی دهند
تا به حال به نوع خرج کردن پول خود دقت کرده‌اید؟ وقتی می خواهید پولی برای کالا یا خدمات پرداخت کنید چه عواملی را در نظر می‌گیرید؟ ارزش یا قیمت؟

پولی که برای سرمایه گذاری، یک وعده غذا یا خرید لباس پرداخت می‌ کنید فقط بخش کوچکی از پرداخت ‌های شما است. افراد موفق به ارزش‌ های خوب فکر می‌ کنند نه قیمت ‌های خوب. آنها به رشد سرمایه گذاری ‌هایشان در آینده می اندیشند.

این افراد حتی برای نیازهای شخصی به دنبال بالاترین کیفیت با طول عمر بیشتر هستند. برای مثال فرض کنید می خواهید یک جفت کفش برای نیاز روزمره خود تهیه کنید. شاید رقمی که برای خرید یک جفت کفش با کیفیت «نسبتا خوب» می پردازید از نگاه شما اقتصادی به نظر نرسد. اما صبر کنید! اندکی بیشتر دقت کنید. شما در سال چند جفت کفش می ‌خرید؟ عمر کفشی که می خرید چقدر است؟ چقدر از استانداردهای سلامتی پا در آن رعایت شده است؟

شاید به نظر برسد پول زیادی برای یک جفت کفش با کیفیت می پردازید اما با یک نگاه بلند‌مدت متوجه خواهید شد که به نفع هزینه ‌های خود عمل کرده ‌اید.

ارزش را متناسب با قیمت در نظر بگیرید. مشخصا در خریدهایتان، محصولات با کیفیت و با طول عمر بالا را ترجیح دهید.


سه: حساب و کتاب پول خود را فراموش نمی کنند
پیشرفت تکنولوژی حضور فیزیکی پول را در جیب مان کم کرده، اما عادت های رفتاری ما در مواجهه با پول تغیییری نکرده است. حالا به جای پول نقد یک کارت بانکی داریم که هیچ فرقی با پول نقد ندارد تنها در فضای کیف پولمان صرفه جویی شده است. هر وقت که دوست داریم (حتی راحت تر از قبل) خرید می‌کنیم یا از خودپرداز پول برداشت می‌ کنیم.

در حالی که افراد موفق، میزان پول قابل خرج کردن و تراکنش های مالی خود را با دقت زیر نظر دارند: چقدر پول در کارت بانکی دارند، چقدر پول از دستگاه خودپرداز دریافت می کنند و چه میزان از آن را صرف معاملاتشان می کنند. سعی کنید چند مقطع زمانی را در هر ماه به بررسی حساب‌های مالی ‌تان اختصاص دهید. به این صورت متوجه می‌شوید دقیقا با پولتان چه کرده‌اید.


چهار: همیشه و در همه حال از یک استراتژی استفاده نمی کنند.
وقایع خوشایند یا ناخوشایند زندگی از قبیل تحصیل، ازدواج، فرزند دار شدن، شغل جدید، مهاجرت، طلاق، از دست دادن پدر یا مادر و… تغییراتی در زندگی هستند که متناسب با شرایط وقوع آنها، برنامه ریزی مالی هم باید تغییر کند.

خوب است که خودتان (یا همراه با یک کارشناس مسائل مالی) هر سال روند زندگی و اهداف و شرایط مالی ‌تان را بررسی کنید و مطابق با آنها برنامه ریزی مالی خود را تدوین کنید. اهداف مالی‌تان را با یک برنامه ریزی بلند مدت تنظیم کنید.


پنج: بدون محاسبه ریسک نمی کنند.
وارن بافت -مالک شرکت برکشایر هاتاوی و از ثروتمندترین افراد دنیا- درباره ریسک، جمله معروفی دارد: “اولین قانون این است که پولتان را از دست ندهید.”

در تمام سرمایه گذاری‌ها احتمال سود یا ضرر وجود دارد. اما افراد باهوش از دو ابزار برای جلوگیری از ضرر استفاده می‌کنند:آنها بیمه را عاملی برای کنترل ریسک می دانند و در شرایط مناسب از آن استفاده می کنند. سرمایه خود را به صورت بهینه و محاسبه شده به دارایی های گوناگون با ریسک های مشخص اختصاص می دهند.


شش، پولشان را بی ارزش نمی کنند
اگر تنها به حقوق ماهیانه‌ خود وابسته هستید، این حقیقت را بدانید که به موفقیت مالی نخواهید رسید و به احتمال زیاد در دوران بازنشستگی وضعیت مالی خوبی نخواهید داشت.
اگر پولتان را فقط مصرف کنید یا بگذارید راکد بماند، توان مالی تان هر روز در برابر تورم ضعیف و ضعیف تر می شود.
افراد موفق همیشه سعی می کنند درآمد بیشتری کسب کنند. آنها به رشد درآمدشان اهمیت می دهند. به عنوان مثال سرمایه گذاری در بازار سهام را به عنوان یک گزینه سودآور می بینند.


هفت، خودشان تمام کارها را انجام نمی دهند
افراد موفق خودشان را به خوبی می شناسند، بر نقاط قوتشان تمرکز و نقاط ضعفشان را برون سپاری می کنند. یعنی کارهایی را که در آن مهارت کافی ندارند به عهده افراد متخصص می گذارند.در این صورت کارها با کیفیت و سرعت بیشتری انجام می شود.


هشت، مسئولیت انتخاب هایشان را به شخص دیگری واگذار نمی کنند
افرادی که در مسائل مالی به موفقیت رسیده اند خوب می دانند که باید مسئولیت انتخاب‌ هایشان را خودشان به عهده بگیرند. آنها از افراد خبره برای مشورت و راهنمایی بهره می برند؛ اما اینطور نیست که اگر در انتخابی با ضرر یا شکست مواجه شدند همه را از چشم آن فرد ببیند. اگر از کسی (کارشناس مالی یا حقوقی) کمک خواستید، می‌ توانید با طرح پرسش‌ هایی از آنها بخواهید که مسائل را برایتان تحلیل کنند تا به درک بهتری از موضوع برسید. ولی در نهایت این شما هستید که انتخاب می کنید نه شخص دیگری.


9 وقتشان را تلف نمی کنند
آیا افراد موفق ۲۵ ساعت در روز کار می‌کنند؟ خیر.
هم شما هم بیل گیتس ۲۴ ساعت در روز زمان دارید. تنها تفاوت این است که افراد موفق زمان را بهتر مدیریت می کنند.
با مطالعه کتاب‌ هایی در زمینه‌ رشد و توسعه‌ فردی، می توانید از زمانتان بهره بیشتری ببرید.


10، در « نه» گفتن تعارف نمی کنند
افرادی که از نظر مالی موفق هستند به طور معمول از این عادت مشترک برخوردارند. آنها به ندرت تصمیم هایی بدون بررسی و تفکر، درباره شرایط می گیرند. در مقابل، آنها زمانی را به پژوهش درباره احتمالات، توجه به شرایط موجود و تمرکز بر آن چه واقعا اهمیت دارد، صرف می کنند.
ممکن است گاهی بر سر دوراهی هایی قرار بگیرید که تصمیم گیری سخت به نظر برسد. اما به نفعتان است:
اگر به شغل خود علاقه ای ندارید، بگویید « نه» و آن را رها کنید.
به خودتان در برابر خوشی‌های زودگذر و لحظه‌ای، بگویید « نه» و از آن عبور کنید.
به درخواست هایی که از شما می شود و انجام آن برای شما دشوار است بگویید « نه» و خود را دچار دغدغه نکنید.
و…

و نکته آخر: تعادل زندگی را به هم نزنید!
رسیدن به موفقیت مالی هدفی معقول و معتبر است. اما «موفقیت مالی» چیست؟ غیر از این است که می خواهید به سطح رفاه مطلوب‌ تری در زندگی خود برسید؟ (برای مثال دسترسی بهتر به تکنولوژی های روز داشته باشید، یا اینکه از سلامتی و آرامش بیشتری در زندگی بهره مند شوید.)
رسیدن به موفقیت مالی به قیمت از دست دادن سلامتی یا دور شدن از آرامش، کاری عبث و بیهوده است؛ چرا که موفقیت مالی فقط یک نمود از موفقیت است و نه همه آن!
اهداف شخصیتان را مرور کنید و ببینید آیا تعادل بین اهداف مالی و زندگی تان برقرار است یا خیر؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.