وال استریت آمریکا اسیر کرونای چین شد
میانگین شاخصهای عمده والاستریت روز جمعه بیش از ۱.۵ درصد فروریخت. هفته گذشته، بدترین هفته والاستریت در ۶ ماه اخیر بود.
به گزارش نبض بورس ؛ شیوع گسترده ویروس کرونا، دادههای منتشر شده از اقتصاد آمریکا، و اطلاعات ضد و نقیض از درآمد شرکتها، نگرانیها درباره رشد اقتصاد جهان را افزایش داده است.
بر اساس گزارش رویترز، شاخص S&P۵۰۰، هفته گذشته بیشترین کاهش یک روزه را از اکتبر ۲۰۱۹ تا کنون تجربه کرد. این شاخص وضعیت ۵۰۰ شرکت بزرگ در بورس ایالات متحده آمریکا را نشان میدهد. شاخص SPX نیز بیش از ۳ درصد فروریخت و با پایینترین میزان آن در ماه ژانویه بسته شد. چرا که زنجیره عرضه جهانی به دلیل شیوع ویروس کرونا دچار اختلال و کسبوکارهای مختلف گرفتار شدهاند.
ایرلاین دلتا، ۲.۶۸ درصد از ارزش خود را این هفته از دست داد. ۳.۱۷ درصد از ارزش گروه ایرلاینهای آمریکا نیز بعد از آنکه شرکتها تمام پروازهایشان به چین را لغو کردند، از دست رفت.
رویترز درباره تاثیرات اقتصادی ویروس کرونا مینویسد: «اقتصاددانها میترسند که ویروس کرونا تاثیری بزرگتر از سندرم تنفسی حاد سال ۲۰۰۳ داشته باشد. این بیماری بین سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ شایع بود و حدود ۸۰۰ نفر را کشت. ۳۳ میلیارد دلار نیز به اقتصاد جهان خسارت زد. ترس از اثر گستردهتر ویروس کرونا به این دلیل است که حالا سهم چین از اقتصاد جهان بسیار بزرگتر از آن زمان است.»
شرکتهای نفتی در هفته گذشته معاملات جهانی، یکی از بزرگترین گروههای زیانده بودند. غولهای نفتی اگزون موبیل و شورون کرپ، هر کدام بیش از ۴ درصد افت ارزش داشتند.
تمام اینها در حالی است که دادههای اقتصادی که هفته گذشته از اقتصاد آمریکا منتشر شد، نشان از افزایش مداوم هزینههای مصرفکننده در ماه دسامبر داشت. در حالیکه سود دستمزدها نشانگر رشد متوسط مصرف در میان سرمایهگذاریهای تجاری است. همین مساله نگرانیهای مربوط به رشد اقتصای را افزایش داده است.
«مایکل اوریورک»، استراتژیت اصلی بازار در مرکز تجاری جانز در استمفرد به رویترز میگوید: «ما بیشتر هفته گذشته را با خوشبینی نسبت به بازار آمریکا سپری کردیم، اما سرانجام تمام آنها در آخرین روز معاملات هفته محو شد. مردم بالاخره به نگرانی افتادند.» او ادامه میدهد: «این ویروس قصد دارد که به اقتصاد جهان ضربه سنگینی بزند و سرمایهگذاران در ایالات متحده آمریکا، تازه متوجه آن شدهاند.»
شاخص صنعتی داوجونز این هفته بیش از ۶۰۳ واحد یا ۲.۰۹ درصد فروریخت. این شاخص وضعیت ۳۰ شرکت بزرگ صنعتی آمریکا را نشان میدهد. شاخص SPX بیش از ۵۸ واحد یا ۱.۷۷ درصد فروریخت. شاخ نزدک ۳ هزار و ۲۲۵ واحد فروریخت.
شاخص داو در کل هفته، ۲.۵ درصد سقوط کرد. شاخص S&P۵۰۰ ۲.۱ درصد از ارزشش را از دست داد. شاخص نزدک ۱.۸ درصد سقوط کرد. هر دو شاخصهای داو و S&P۵۰۰ بدترین عملکرد خود از اوایل آگوست ۲۰۱۹تا کنون را داشتند. سهام شرکت ویزا نیز، ۴.۴۴ درصد سقوط کرد. /ایرنا
حجم معاملات چیست و چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم؟
حجم معاملات (Trade Volume) مجموع تعداد قراردادها یا سهامهای معامله شده در یک نماد معاملاتی است. حجم معاملاتی را میتوان در هر نوع نماد و بازارهایی مثل بورس سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آپشن، قراردادهای آتی و انواع کالاها به کار برد.
اصول پایه حجم معاملات
حجم معاملات در یک برهه زمانی خاص، مجموع تعداد سهامها یا قراردادهای مبادله شده در یک نماد معاملاتی خاص را اندازه میگیرد، که شامل مجموع مقدار سهامهای مبادله شده بین خریدار و فروشنده میشود.
زمانی که مبادلات به صورت فعالانهتر انجام میشوند، حجم معاملات بالاست و وقتی که مبادلات کمتری بین خریدار و فروشنده انجام میشود، حجم معاملاتی نیز پایین است.
هر صرافی در بازار، حجم معاملاتی خاص خود را دنبال میکند و اطلاعات مختص به خود را منتشر میکند. اطلاعات مربوط به حجم معاملاتی در هر روز، معمولا هر یک ساعت یک بار، تخمین زده میشوند و در انتهای هر روز نیز یک شکل کلی و یک اطلاعات منسجم از حجم معاملات آن روز منتشر میشود.
سرمایه گذاران همچنین میتوانند مقدار تغییرات قیمت قرارداد را به عنوان جانشینی برای حجم معاملات دنبال کنند. در این روش، تغییرات قیمت خیلی سریعتر از حجم معاملات اتفاق داوجونز نشانگر چیست؟ میافتد.
این ابزار به سرمایه گذاران درباره میزان فعالیت و نقدینگی بازار میگوید. حجم معاملات بالا، نشان دهنده نقدینگی بالای یک نماد معاملاتی است؛ یعنی رابطه بهتر و فعالتری بین خریداران و فروشندگان وجود دارد.
وقتی که سرمایه گذاران درباره روند حرکتی در بازار سهام تردید دارند، حجم معاملات در قراردادهای آتی افزایش مییابد. این اغلب باعث میشود که قراردادهای آتی و آپشن آن سهام نیز فعالتر شوند.
در کل، در روزهای باز شدن بازارهای جهانی مثل فارکس (دوشنبهها)، و روزهای بسته شدن بازار (جمعهها) حجم معامله بالاتر است و در روزهای قبل از تعطیلات، معمولا پایین میآید.
امروزه، تریدرهای روزانه و شاخصهای پول در بازار آمریکا، تبدیل به یکی از بزرگترین استفاده کنندگان حجم معاملات شدهاند.
طبق گفتههای موسسه مالی و بانکداری JPMorgan در سال ۲۰۱۷، سرمایه گذاران راکدی مثل ETFها (صندوقهای قابل معامله) و حسابهای سرمایه گذاری کمّی که معاملات الگوریتمی با سرعت بالا انجام میدهند، مسئول ۶۰ درصد از کل حجم معاملاتی بودند؛ در حالی که تریدرهای محتاط فاندامنتالی (تریدرهایی که فاکتورهای فاندامنتالی را قبل از سرمایه گذاری بر روی یک سهام ارزیابی میکنند)، تنها مسئول ۱۰ درصد از آن بودند.
تریدرها و حجم معاملات
تریدرهای از عوامل مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. حجم معاملاتی یکی از آسانترین فاکتورها برای ارزیابی بازار توسط تریدرهاست.
این ابزار، در طول بالا رفتن سریع قیمت یا پایین آمدن سریع آن، برای تریدرها اهمیت زیادی دارد، چون میتوانند با استفاده از آن، معاملات خود را تشخیص و سازماندهی کنند.
همچنین حجم معاملات بالا که معمولا با تغییر روند قیمت همراه است، میتواند ارزش سهام مورد نظر تریدرها را تقویت کند.
سطوح مختلف حجم معاملات، میتواند به تریدرها کمک کند تا تصمیم گیری بهتری برای زمان ورود به بازار داشته باشند؛ تریدرها میانگین حجم معامله در طول روز را، هم برای معاملات کوتاه مدت و هم بلندمدت دنبال میکنند، تا بتوانند برای ورود به بازار تصمیم درستی بگیرند. همچنین آنها میتوانند اندیکاتورهای تکنیکال دیگر را نیز با حجم معاملاتی تلفیق کنند.
نمونهای ساده از حجم معاملات
فرض کنید که بازار شامل دو تریدر است؛ تریدر اول ۵۰۰ سهم از سهام اپل را میخرد و ۲۵۰ سهم از سهام آمازون را میفروشد. تریدر دوم نیز ۵۰۰ سهم از سهام تسلا را میخرد و ۲۵۰ تا از این سهم را به تریدر اول میفروشد.
کل حجم معاملات در بازار ۱۰۰۰ است (۵۰۰ سهم اپل + ۲۵۰ سهم آمازون + ۲۵۰ سهم تسلا).
استفاده از حجم معاملات برای بهبود معاملات
حجم معاملات یک مقیاس است که نشان میدهد در یک دوره زمانی خاص، چه مقدار از یک دارایی معامله شده است. در بورس سهام، حجم معاملات به صورت تعداد سهمهای خرید و فروش شده نمایش داده میشود و در قراردادهای آتی و آپشن نیز این حجم بر مبنای تعداد قرارداد دست به دست شده نشان داده میشود. خود حجم معاملات و دیگر اندیکاتورهایی که از دیتاهای حجم معاملاتی بهره میگیرند، معمولا در نمودارهای آنلاین استفاده میشوند.
هر از گاهی، نگاه کردن به الگوهای حجم معاملات، میتواند قدرت یک سهام یا ارز دیجیتال خاص را نشان دهد. در حقیقت، حجم معاملات نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازی میکند.
نکات مهم
- حجم معاملات میتواند یک مقیاس خوب برای تشخیص قدرت بازار باشد. معمولا بازارهایی که دارای حجم معاملات بالایی هستند، روند قدرتمندتر و سالمتری دارند.
- زمانی که در حجم معاملات بالا، بازار ریزش میکند، قدرت بازار در روند نزولی بیشتر میشود.
- زمانی که قیمت در روند نزولی بالای بالاتر (Higher High) جدیدی را ثبت میکند، باید خیلی مراقب باشید! چون ممکن است روند صعودی شکل بگیرد.
- اندیکاتورهای حجم موجود (OBV) و کلینگر (Klinger)، ابزارهایی هستند که بر مبنای حجم بازار کار میکنند.
اصول اولیه استفاده از حجم معاملات
وقتی که حجم معاملاتی را بررسی میکنید، معمولا اطلاعات از قبیل قدرت یا ضعف یک روند را به دست میآورید. به عنوان یک تریدر، ما تمایل بیشتری به همراهی با حرکات قویتر داریم و در روندهای ضعیف نیز، ما به دنبال معکوس شدن روند میگردیم.
البته این دستورالعملها همیشه و برای تمام مسائل پاسخگو نیست؛ اما برای تصمیمگیری برای ورود به بازار، مناسب است.
۱. تایید روند
یک بازار رو به رشد (نزولی یا صعودی)، باید حجم معاملاتی بالایی داشته باشد. گاوها به افزایش حجم خریداران برای هل دادن قیمت به سمت بالا نیاز دارند؛ کاهش حجم معاملات در روند صعودی، میتواند نشانه کاهش جذابیت نماد مورد نظر و در نتیجه، معکوس شدن قیمت باشد.
این یک حقیقت واضح است که ریزش یا جهش قیمت با حجم معاملاتی کم، یک سیگنال خرید یا فروش ضعیف است. ریزش یا جهش قیمت با حجم بالا، سیگنال قویتری ارائه میدهد که نشانه تغییر چیزی در آن نماد خاص است.
۲. اشباع حرکت و حجم معاملات
در یک بازار صعودی یا نزولی، ما میتوانیم اشباع قیمت را ببینیم. اشباعها، حرکات واضحی در قیمت هستند که با افزایش حجم معاملات ترکیب شدهاند؛ آنها میتوانند سیگنالهایی مبنی بر پتانسیل اتمام روند ارائه دهند.
تریدرهایی که بیشتر صبر کردهاند و از عدم دریافت سودهای بیشتر ترس دارند، خریداران را خسته میکنند؛ در نتیجه، بازار معکوس میشود.
زمانی که بازار نزولی است، نزول بیشتر قیمت تریدرها را تحت فشار قرار میدهد و این، بر روی نوسانات تاثیر میگذارد و حجم معاملات را افزایش میدهد. این نیز میتواند سیگنالی مبنی بر اتمام روند نزولی باشد.
۳. نشانههای صعودی
حجم معاملات میتواند در تشخیص نشانههای صعودی بازار مفید باشد. برای مثال، فرض کنید که بر روی یک خط مقاومت که قیمت را پس میزند، حجم معاملات افزایش مییابد؛ در این حالت، قیمت نیز پس از یک اصلاح کوچک، افزایش پیدا میکند.
در یک روند نزولی، باید پایین پایینتر (Lower Low) ساخته شود؛ زمانی که این حرکت تمام شد، حجم معاملات کاهش مییابد، که این یک نشانه صعودی تلقی میشود.
۴. معکوس شدن قیمت
پس از یک حرکت بزرگ قیمتی (بالا یا پایین)، اگر قیمت شروع به بیروند یا رنج شدن (Range) با حجم معاملاتی بالا کرد، میتواند نشانهای از معکوس شدن قیمت باشد.
۵. بریک اوتها و فیک اوتها
در بریک اوت اولیه از بازار بی روند و یا هر الگوی قیمتی دیگر، افزایش در حجم معاملاتی میتواند قدرت روند را بیشتر کند. کم بودن مقدار حجم معاملات، پس زدن قیمت در بریک اوت را نشان میدهد، که به آن فیک اوت میگویند.
۶. تاریخ حجم معاملات
حجم معاملات باید مربوط به تاریخ اخیر باشد؛ مقایسه حجم معاملات امروز با ۵۰ سال قبل، اطلاعات اشتباهی به ما میدهد. هرچه تاریخ حجم معاملات جدیدتر باشد، امکان اتفاق مشابه بیشتر است.
حجم معاملات اغلب به عنوان یک اندیکاتور نقدینگی تلقی میشود. بازارهایی مثل بورس سهام که دارای نقدینگی بالایی هستند، به عنوان یک استراتژی ترید کوتاه مدت در نظر گرفته میشوند؛ چون در قیمتهای مختلف، خریداران و فروشندگان زیادی وجود دارند.
۳ اندیکاتور پرکاربرد برای حجم معاملات
اندیکاتورهای حجم معاملات، فرمولهای ریاضی هستند که به صورت مشترک در بیشتر پلتفرمهای نموداری وجود دارند.
فرمول کارکرد هر اندیکاتور مقداری با اندیکاتورهای دیگر فرق دارد. تریدرها میتوانند اندیکاتوری را انتخاب کنند که بهترین عملکرد را برایشان دارد.
استفاده از این اندیکاتورها الزامی نیست؛ اما آنها میتوانند در تصمیم گیری درست شما را راهنمایی کنند. اندیکاتورهای زیادی برای حجم معاملاتی وجود دارند، اما ما ۳ اندیکاتور با عملکرد خوب را در اینجا بررسی میکنیم:
۱. اندیکاتور حجم موجود (OBV)
OBV یک اندیکاتور ساده اما مفید است. در این اندیکاتور، حجم معاملات زمانی افزایش مییابد که بازار به انتهای روند صعودی رسیده است. همچنین، حجم معاملات زمانی کاهش مییابد که قیمت به انتهای روند نزولی رسیده است.
OBV یک مجموعه از انباشت قیمت یا اشباع را نشان میدهد. همچنین میتواند واگرایی را نیز نشان دهد؛ مثل زمانی که قیمت بالا برود، اما حجم با نسبت آرامی شروع به رشد کند و یا حجم معاملات کم شود.
۲. اندیکاتور جریان پول چایکین (CMF)
افزایش قیمت باید با افزایش حجم همراه باشد. اندیکاتور CMF بر روی انبساط قیمت در زمانی که قیمت بالاتر از میانگین قیمتی کل روز قرار میگیرد، تمرکز دارد، سپس یک ارزش مطابق با قدرت این روند ارائه میکند.
اگر حجم معاملاتی در آن افزایش پیدا کند، قیمت نیز افزایش پیدا میکند و اگر حجم پایین باشد، قیمت نیز منفی خواهد بود.
CMF میتواند به عنوان یک اندیکاتور کوتاه مدت استفاده شود، به این دلیل که نوسان میکند؛ اما بیشتر برای نشان دادن واگرایی کاربرد دارد.
۳. اسیلاتور کلینگر (Klinger Oscillator)
نوسان در پایین و بالای خط صفر، میتواند سیگنالهایی برای خرید و فروش ارائه کند.
اسیلاتور کلینگر انباشتگی قیمت را برای حجم خرید، و پراکندگی قیمت را برای حجم فروش در یک دوره زمانی خاص ارائه میدهد.
سخن آخر
حجم معاملاتی یک ابزار کاربردی برای تشخیص روند است. همانطور که میبینید، روشهای زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. اصلیترین راه استفاده از آن، تشخیص قدرت یا ضعف بازار و بررسی تاییدیه روند یا معکوس شدن روند است.
اندیکاتورهای مبتنی بر حجم معاملات، برای تصمیم گیری درست برای ورود به بازار به تریدرها کمک میکنند.
البته حجم معاملاتی ابزار خیلی دقیقی برای ورود و خروج نیست و باید برای تشخیص این نقاط از رفتار قیمت (Price Action) نیز کمک گرفت.
داوجونز نشانگر چیست؟
دنیای اقتصاد: شامگاه جمعه نه تنها بازارهای کالایی بلکه سهام جهانی نیز به آمار منتشرشده درخصوص تورم آمریکا واکنش نشان دادند و نزولی شدند. تورم ایالات متحده رکورد چهل ساله تازه ای را در ماه مه ثبت کرد و به 6/ 8درصد رسید. حالا انتظار می رود نرخ بهره این کشور تا انتهای سپتامبر به 5/ 1درصد افزایش یابد. در سایر نقاط دنیا نیز شرایط مشابهی حاکم است. این را می توان در تلاش مقامات پولی کشورهای مختلف برای افزایش نرخ بهره در راستای کنترل تورم جست وجو کرد. همین امر سبب شده است تا انتظارات در بازارهای کالایی در جهت تضعیف قیمت ها گام بردارد. هرچند هنوز کاهش عرضه به جا مانده از جنگ درگرفته میان روسیه و اوکراین، به نفع کامودیتی ها عمل می کند، اما به نظر می رسد تهدید سمت تقاضا جدی تر باشد. این مهم برای بورس تهران جایی اهمیت پیدا می کند که بدانیم 70درصد از ارزش کل این بازار در اختیار سهام کامودیتی محور است. سهامی که نقش تعیین کننده ای در تعیین جهت دماسنج اصلی تالار شیشه ای ایفا می کنند.
تغییر و تحولات روی داده در بازارهای جهانی اخبار خوبی را برای بورس تهران دربر نداشته است. معاملات روز گذشته بورس در شرایطی آغاز شد که تورم 6/ 8درصدی ایالات متحده در روز جمعه حسابی بازارهای جهانی را ترساند و وعده کریستین لاگارد رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا برای افزایش نرخ بهره حوزه پولی یورو و شرایط کنونی در شرق آسیا بر این واهمه افزوده است. همین امر سبب شد تا قیمت کالاهای اساسی شامگاه جمعه با افت مواجه شود. تمامی این تحولات در داوجونز نشانگر چیست؟ حالی روی داده که سکون قیمت ها در سامانه نیما تنها احتمال متضررشدن بورس از شرایط فعلی را فراهم می کند و ممکن است تنگنای کنونی کاهش قیمت در این بازار را در آینده از وضعیت کنونی نیز بیشتر تشدید کند.
اقتصاد جهان حال و روز خوبی ندارد. این را می توان از تلاش مقامات پولی کشورهای مختلف برای افزایش بهای پول یا همان نرخ بهره در جلساتی فهمید که این روزها بانک های مرکزی این کشورها آن را مطرح می کنند. اغلب این کشورها که در زمان شیوع کرونا و افزایش تدابیر پیشگیرانه، قرنطینه های گسترده را در سطح ملی اجرا کردند حالا با گذر از سد همه گیری بیماری کووید-19 در سطح بین المللی مجبور به مواجهه با مشکلاتی هستند که کمک های مالی ارائه شده در آن زمان برای اقتصاد کشورهای متبوعشان به بار آورده است. داستان از این قرار است که در سال 2019 جهان در شرایطی با یک اتفاق دور از انتظار به نام کووید-19 مواجه شد که تا آن زمان کمتر کسی حتی می توانست فکر کند که یک بیماری در سطح جهانی بتواند شیرازه اقتصاد و سیاست در کشورها را با تهدید روبه رو کند.
مخصوصا آنکه سال 2019 به اندازه کافی مشکلات اقتصادی با خود به همراه داشت. کرونا در شرایطی جهان را به حیرت وا داشت که در این سال تازه اقتصادهای عمده جهان در حال ارائه چشم اندازهای امیدوار کننده ای بودند که بعد از پایان جنگ تجاری میان ایالات متحده آمریکا و جمهور خلق چین میسر شده بود. عمده اختلافات میان این دو کشور حل شده بود و به نظر می رسید که دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا دیگر قصد ندارد گرداب جنگ تعرفه ای را بیش از پیش تعمیق کند. به طور خلاصه همه چیز برای احیای اقتصاد جهان و ورود به یک فاز رونق برونزا در حال آماده شدن بود.
در این میان بود که خبرهای رسیده از شرق آسیا بیماری جدیدی را به جهان معرفی کرد؛ جهشی تازه از ویروس کرونا که به سرعت قابلیت انتقال داشت و طبق بررسی های اولیه مولود عادات غذایی مردم این مناطق بود. این بیماری تنفسی به سرعت ریه ها را درگیر می کرد و آنقدر سریع در چین شایع شد که تا سایر کشورها و سازمان بین المللی به خود بیایند از مرزهای اژدهای سرخ گذشت و همه کشورها را در کام خود فرو برد. سرعت شیوع بالای بیماری یادشده باعث شد تا افزایش واهمه ها از تلفات کووید به سرعت دولت ها را دست به کار کرد تا بسته های حمایت مالی را برای در خانه نگه داشتن مردم راهی مجالس قانون گذاری کنند. سیاستمداران از فرصت استفاده کردند و از جیب آینده به نفع زمان حال بسته هایی را به تصویب رساندند که از همان ابتدا هم معلوم بود نمی توان بدون پرداخت هزینه های سنگین در آینده از کنار آنها گذشت. آنچه که امروز به مشکل اصلی این اقتصادها بدل شده به نظر همان بسته های حمایتی است که خود را در قالب تورم نمایان می کند.
بررسی ها حکایت از آن دارد که از یک سو کمک های مالی و کفایت آن برای گذران زندگی عادات شغلی مردم و اخلاق کار در کشورها را تاحدی دستخوش تغییر کرده است و از سویی دیگر میزانی از نقدینگی را به وجود آورده که نمی تواند منجر به افزایش تورم نشود؛ عاملی که به واکنش تند بازارهای جهانی منتهی شده و سقوط قیمت در بسیاری از بازارها و شاخص های اقتصادی را در پی داشته است.
بررسی ها حکایت از آن دارد که اوضاع بازارهای مالی قرابت چندانی با روند صعودی ندارد. شاخص های سهام در اکثر اقتصادهای مطرح جهان رو به نزول گذشته اند و قیمت کامودیتی ها در دنیا وضعیتی مشابه به خود گرفته اند. روز جمعه شاخص صنعتی داوجونز با ثبت ریزش 800 واحدی افتی را به ثبت رساند که از ماه ژانویه تاکنون بی سابقه بوده است. نگاهی به تغییرات قیمت سطح شاخص های سهام در طول ماه های اخیر حکایت از آن دارد که این بازار ها توانسته اند از زمانی که اولین نشانه های بروز رکود در اقتصادهای بزرگ دنیا نمایان شده خود را با تبعات رویدادهای احتمالی وفق دهند. عملکرد بازارهای سهام آمریکا موید این نکته است که از زمان واژگونی روند نزولی در بازارهای آمریکا شاخص داوجونز به میزان 96/ 14 درصد و شاخص اس اندپی 500 به میزان 7/ 18 درصد افت داشته اند؛ این در حالی است که تا قبل از ژانویه سال جاری میلادی به واسطه افزایش انتظارات تورمی و تقویت مصنوعی قدرت خرید مردم در آمریکا و سایر کشورهای جهان این شاخص ها با سرعت قابل قبولی در حال رشد بودند.
افت روز جمعه بازارهای جهانی اما در شرایطی روی داد که آمارها حکایت از ناتوانی سیاستگذاران پولی در مهار تورم داشته است. افت 800 واحدی شاخص داو (73/ 2درصد) پس از آن روی داد که نرخ تورم ایالات متحده در 12 ماهه منتهی به ماه می به 6/ 8درصد رسید. داده های اقتصادی حکایت از آن دارد که ثبت چنین رقمی در کارنامه اقتصاد ایالات متحده از سال 1981 تا امروز بی سابقه بوده است. بار تحلیلی و روانی تورم بالا در آمریکا سبب شد تا بازار سهام اروپا نیز در روز گذشته با شوکی جدی مواجه شود. بر این اساس معاملات روز جمعه در وضعیتی خاتمه یافت که شوک تورمی آمریکا Stoxx 600 مهم ترین نماگر قیمت سهام در حوزه یورو را به میزان 7/ 2درصد به پایین کشید.
اینطور که به نظر می آید حجم بالای ایجاد نقدینگی در سال های اخیر سبب خواهد شد تا نه تنها پایین ماندن تورم که خود ناشی از رشد مداوم اقتصاد و بهره وری بوده در ماه های پیش رو تا حدی جبران شود، بلکه در صورت عدم اتخاذ تدابیر کارآمد ممکن است در این برهه زمانی شاهد اضافه پرش نرخ ها نیز باشیم. دقیقا به همین دلیل است که بانک مرکزی اروپا پس از 11 سال بر آن شده تا نرخ بهره را در این اتحادیه افزایش دهد. در سایر بانک های مرکزی نیز تاکنون یا بهره ها افزایش یافته و یا صحبت افزایش آنها به طور جدی مطرح است. از آنجایی که نرخ بهره رابطه عکس با قیمت دارایی ها دارد، همین امر سبب شده تا انتظارات در بازارهای کالاهای اساسی در جهت تضعیف قیمت ها گام بردارد.
با این حال به جرات می توان گفت که آنچه که در روزهای اخیر توانسته بر فشار فروش هم در بازارهای سهام و هم در بازارهای دارایی بیفزاید خبر رشد تورم ایالات متحده و نرخ بهره ای است که هم اکنون در بازه 75/ 0 تا یک درصد قرار گرفته است. بررسی داده های اقتصادی مبین این نکته است که نرخ یادشده در حدود یک سال قبل در سطوح منفی 25/ 0بوده است. نگاهی به تغییرات ترازنامه فدرال رزرو نیز نشانگر آن است که رشد سریع نقدینگی سبب بروز چنین تورمی است. ترازنامه فدرال رزرو در حالی این روزها در محدوده 8 هزار و 900 میلیارد دلار قرار گرفته که در روزگاری نه چندان دور در سال 2007 این رقم تنها 862 میلیارد دلار بوده است.
چنین تفاوت فاحشی در کنار بازگشت تورم به محدوده سال 1981 بسیاری را به این باور رسانده که در صورت تداوم روند صعودی سطح قیمت ها حتی این امکان وجود دارد که نرخ بهره معیار از محدوده 75/ 0 تا یک درصد فعلی داوجونز نشانگر چیست؟ به سطوح بالاتر نیز افزایش پیدا کند. در آن سال نرخ بهره ایالات متحده 8/ 15درصد بوده است.
اما ارتباط چنین اعداد و ارقامی با بازار سهام در ایران چیست؟ همان طور که در گزارش های پیشین نیز به آن اشاره شد، حدودا 70 درصد نمادهای فعال در بورس تهران درآمد خود را از تولید و فروش کالاهای اساسی مانند محصولات پتروشیمی، پالایشی و فلزات اساسی و کالاهایی از این دست کسب می کنند. ایران به عنوان کشوری که در سال های سخت تحریم بخش مهمی از درآمد ارزی خود را از طریق فروش چنین محصولاتی البته با شرط دورزدن تحریم ها به دست آورده است، حساسیت بالایی نسبت به عملکرد این شرکت ها چه در فروش داخلی و چه در فروش خارجی آنها دارد. از سویی دیگر همین نمادها بوده اند که در سال های اخیر بورس را به بستر مناسبی برای حفظ قدرت خرید سهامداران بدل کرده اند، بنابراین طبیعی است که بازار سهام در شرایط کنونی که تورم اقتصادهای بزرگ را دربر می گیرد، بنا بر حساسیت شرایط، نگاه ویژه ای به آمار اقتصاد بین الملل داشته باشد.
در روزهای پایانی هفته قبل اخبار رسیده از ترجیحات سیاستگذاران پولی در کنار افت قیمت های جهانی به خصوص در دارایی هایی نظیر مس، آلومینیوم، محصولات شیمیایی و سایر کامودیتی ها نشان داد که احتمالا سهام داخلی نیز همچون سهام بازارهای مالی مطرح جهان از این وضعیت متاثر خواهد شد. در شرایطی که انتظارات تورمی در ایران هر روز بیش از گذشته تقویت می شود این مهم، خبر چندان خوبی برای فعالان بازار سهام نخواهد بود چراکه افزایش نرخ بهره در کنار کاهش عرضه به جا مانده از جنگ درگرفته میان اوکراین و روسیه کار را پیچیده می کند. قضیه اما جایی بدتر می شود که بدانیم شیوع مجدد کرونا چین را به دور تازه ای از قرنطینه رهنمون کرده که احتمالا مجددا بر تقاضای جهانی بسیاری از کالاها اثر منفی می گذارد. این امر آن هم در شرایطی که نرخ دلار نیمایی همچنان در همان کانال قبلی ثابت مانده، مسیر پیش روی بورس را برای فعالان بازار تیره و تار تر می کند چراکه حتی با رشد قیمت دلار در بازار آزاد نیز نمی توان امیدی به جبران کاهش قیمت های جهانی داشت؛ آن هم حالا که کالای روسی در بازار سهام به رقیب جدی کالاهایی نظیر نفت و فولاد ایران تبدیل شده و می رود تا فروش مقداری را نیز علاوه بر قیمت ها تهدید کند.
از این رو می توان گفت که تورم دیگر نمی تواند به مانند قبل بورس را برای رسیدن به یک روند صعودی همراهی کند. اگرچه این نماگر خود به عنوان یک تهدید مهم همچنان بر سر قدرت خرید مردم سایه افکنده است. چنین عواملی نشان می دهد که با وجود سنگینی تحریم ها بر گرده بورس و اقتصاد کشور ارتباط ایران با اقتصاد جهانی در وضعیت کنونی تنها به شکلی حفظ شده که بیش از رویدادهای مثبت، از رویدادهای منفی آن تاثیر می پذیرد؛ عاملی که طبیعتا باید در تحلیل شرایط کنونی بازار سهام داخلی آن را مدنظر قرار داد و از فرصت ها و تهدیدهای آن استفاده کرد.
داوجونز نشانگر چیست؟
بازار نزولی یا Bearish Market چیست؟
بازار نزولی پدیدهای است که در آن قیمت سهام در یک دوره مشخص کاهش مییابد. معمولاً اگر قیمتها از اوج ۵۲ هفتهای بیش از ۲۰ درصد فاصله بگیرند، گفته میشود که بازار نزولی شده است. با شروع بازار نزولی بدبینیها میان سرمایهگذاران هم بالا میرود و در نتیجه فشارهای فروش تشدید میشوند.
بهطورمعمول بازار نزولی ۹۷ ماه (تقریباً ۸ سال) ادامه مییابد و بعد از آن وارد فاز اصلاحی میشود. اگر روند کاهش قیمتها کمتر از ۲ ماه باشد، میتوان گفت که کاهش قیمتها تنها یک حرکت اصلاحی بوده است. آخرین بازار نزولی در ماه مارس سال ۲۰۰۹ خاتمه یافته است. معمولاً از شاخصهای داوجونز (Dow Jones)، S&P 500 و نزدک (NASDAQ) برای تشخیص بازار نزولی استفاده میشود.
در بازارهای نزولی چه اتفاقی میافتد؟
در بازارهای نزولی شاخصهای سهام سقوط میکنند، بهطوریکه شاید سهام شرکتها در عرض ۲۴ ساعت تا ۱۰ درصد هم سقوط کنند. به مرور زمان شاهد تشکیل کفها و اوجهای قیمتی پایینتر در بازار خواهیم بود که نشانگر روند نزولی هستند. در بازارهای نزولی، رکود اقتصادی در سرتاسر دنیا مشاهده میشود. رکود اقتصادی یعنی رشد اقتصادی کشوری منفی شود و اندازه اقتصادها رفتهرفته کوچکتر میشود. در رکودهای اقتصادی نرخ بیکاری افزایش مییابد و مخارج مصرفکنندگان (همان شاخص خردهفروشی) سقوط میکند. کاهش سودآوری شرکتها هم یکی از اولین نشانههای رکود اقتصادی است.
همزمان با افت شاخصهای خردهفروشی و مخارج مصرفکنندگان، شاخص اطمینان مصرفکنندگان هم سقوط میکند. این یعنی مردم اکثر کشورها دیگر تمایلی به خرید ندارند و بیشتر سعی میکنند پسانداز کنند. بدبینی سرمایهگذاران هم یکی دیگر از نشانههای بازار نزولی است. سقوط شاخصهای سهام سرمایهگذاران را وادار میکند تا سرمایه خود را در داراییهای ثابت مثل اوراق قرضه یا اوراق خزانهداری سرمایهگذاری کنند. در چنین شرایطی تقاضا برای سهام کاهش مییابد و در نتیجه فشارهای فروش دوباره تشدید میشوند.
یکی از مهمترین نشانههای بازار نزولی، عملکرد ضعیف و ناامید کننده اقتصاد است. همانطور که میدانید رابطه قوی بین بازار سهام و اقتصاد کلان وجود دارد. در بازارهای نزولی بسیاری از کسبوکارها به خاطر کاهش مخارج مصرفکنندگان با افت فروش و سودآوری مواجه میشوند و در نتیجه مجبور میشوند بخشی از نیروی کار خود را اخراج داوجونز نشانگر چیست؟ کنند، که در چنین شرایطی نرخ بیکاری بالا میرود. با بالا رفتن نرخ بیکاری و رشد منفی اقتصاد، بانکهای مرکزی مجبور میشوند تا نرخ بهره را پایین بیاورند و حجم نقدینگی را افزایش دهند.
اولین پیامد بالا رفتن نقدینگی، افزایش قیمت اونس طلا و داراییهای حافظ ارزش است. داراییهای حافظ ارزش در بازار فارکس، ارزهایی هستند که نرخ بهره صفر درصد یا منفی دارند. بیشترین آسیب هم متوجه ارزهایی خواهد بود که نرخ بهره بالاتری دارند. چونکه در بازار نزولی همه انتظار دارند که نرخهای بهره به مرور زمان کاهش یابند. به همین دلیل ارزهای پر بازده یا با نرخ بهره بالا مزیت نرخ بهرهای خود را با گذشت زمان از دست خواهند داد.
خط و نشان جهانی برای بورس ایران
سرویس اقتصادی - شامگاه جمعه نه تنها بازارهای کالایی بلکه سهام جهانی نیز به آمار منتشرشده درخصوص تورم آمریکا واکنش نشان دادند و نزولی شدند. تورم ایالات متحده رکورد چهلساله تازهای را در ماه مه ثبت کرد و به ۶ ۸درصد رسید. حالا انتظار میرود نرخ بهره این کشور تا انتهای سپتامبر به ۵ ۱درصد افزایش یابد.
به گزارش سرویس اقتصادی برخط نیوز به نقل از فرارو - تغییر و تحولات روی داده در بازارهای جهانی اخبار خوبی را برای بورس تهران دربر نداشته است. معاملات روز گذشته بورس در شرایطی آغاز شد که تورم ۶/ ۸درصدی ایالات متحده در روز جمعه حسابی بازارهای جهانی را ترساند و وعده کریستین لاگارد رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا برای افزایش نرخ بهره حوزه پولی یورو و شرایط کنونی در شرق آسیا بر این واهمه افزوده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، همین امر سبب شد تا قیمت کالاهای اساسی شامگاه جمعه با افت مواجه شود. تمامی این تحولات در حالی روی داده که سکون قیمت ها در سامانه نیما تنها احتمال متضررشدن بورس از شرایط فعلی را فراهم می کند و ممکن است تنگنای کنونی کاهش قیمت در این بازار را در آینده از وضعیت کنونی نیز بیشتر تشدید کند.
داستان یک سقوط
اقتصاد جهان حال و روز خوبی ندارد. این را می توان از تلاش مقامات پولی کشورهای مختلف برای افزایش بهای پول یا همان نرخ بهره در جلساتی فهمید که این روزها بانک های مرکزی این کشورها آن را مطرح می کنند. اغلب این کشورها که در زمان شیوع کرونا و افزایش تدابیر پیشگیرانه، قرنطینه های گسترده را در سطح ملی اجرا کردند حالا با گذر از سد همه گیری بیماری کووید-۱۹ در سطح بین المللی مجبور به مواجهه با مشکلاتی هستند که کمک های مالی ارائه شده در آن زمان برای اقتصاد کشورهای متبوعشان به بار آورده است. داستان از این قرار است که در سال ۲۰۱۹ جهان در شرایطی با یک اتفاق دور از انتظار به نام کووید-۱۹ مواجه شد که تا آن زمان کمتر کسی حتی می توانست فکر کند که یک بیماری در سطح جهانی بتواند شیرازه اقتصاد و سیاست در کشورها را با تهدید روبه رو کند.
مخصوصا آنکه سال ۲۰۱۹ به اندازه کافی مشکلات اقتصادی با خود به همراه داشت. کرونا در شرایطی جهان را به حیرت وا داشت که در این سال تازه اقتصادهای عمده جهان در حال ارائه چشم اندازهای امیدوار کننده ای بودند که بعد از پایان جنگ تجاری میان ایالات متحده آمریکا و جمهور خلق چین میسر شده بود. عمده اختلافات میان این داوجونز نشانگر چیست؟ دو کشور حل شده بود و به نظر می رسید که دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا دیگر قصد ندارد گرداب جنگ تعرفه ای را بیش از پیش تعمیق کند. به طور خلاصه همه چیز برای احیای اقتصاد جهان و ورود به یک فاز رونق برونزا در حال آماده شدن بود.
در این میان بود که خبرهای رسیده از شرق آسیا بیماری جدیدی را به جهان معرفی کرد؛ جهشی تازه از ویروس کرونا که به سرعت قابلیت انتقال داشت و طبق بررسی های اولیه مولود عادات غذایی مردم این مناطق بود. این بیماری تنفسی به سرعت ریه ها را درگیر می کرد و آنقدر سریع در چین شایع شد که تا سایر کشورها و سازمان بین المللی به خود بیایند از مرزهای اژدهای سرخ گذشت و همه کشورها را در کام خود فرو برد. سرعت شیوع بالای بیماری یادشده باعث شد تا افزایش واهمه ها از تلفات کووید به سرعت دولت ها را دست به کار کرد تا بسته های حمایت مالی را برای در خانه نگه داشتن مردم راهی مجالس قانون گذاری کنند. سیاستمداران از فرصت استفاده کردند و از جیب آینده به نفع زمان حال بسته هایی را به تصویب رساندند که از همان ابتدا هم معلوم بود نمی توان بدون پرداخت هزینه های سنگین در آینده از کنار آنها گذشت. آنچه که امروز به مشکل اصلی این اقتصادها بدل شده به نظر همان بسته های حمایتی است که خود را در قالب تورم نمایان می کند.
بررسی ها حکایت از آن دارد که از یک سو کمک های مالی و کفایت آن برای گذران زندگی عادات شغلی مردم و اخلاق کار در کشورها را تاحدی دستخوش تغییر کرده است و از سویی دیگر میزانی از نقدینگی را به وجود آورده که نمی تواند منجر به افزایش تورم نشود؛ عاملی که به واکنش تند بازارهای جهانی منتهی شده و سقوط قیمت در بسیاری از بازارها و شاخص های اقتصادی را در پی داشته است.
شوک به بازارها
بررسی ها حکایت از آن دارد که اوضاع بازارهای مالی قرابت چندانی با روند صعودی ندارد. شاخص های سهام در اکثر اقتصادهای مطرح جهان رو به نزول گذشته اند و قیمت کامودیتی ها در دنیا وضعیتی مشابه به خود گرفته اند. روز جمعه شاخص صنعتی داوجونز با ثبت ریزش ۸۰۰ واحدی افتی را به ثبت رساند که از ماه ژانویه تاکنون بی سابقه بوده است. نگاهی به تغییرات قیمت سطح شاخص های سهام در طول ماه های اخیر حکایت از داوجونز نشانگر چیست؟ آن دارد که این بازار ها توانسته اند از زمانی که اولین نشانه های بروز رکود در اقتصادهای بزرگ دنیا نمایان شده خود را با تبعات رویدادهای احتمالی وفق دهند. عملکرد بازارهای سهام آمریکا موید این نکته است که از زمان واژگونی روند نزولی در بازارهای آمریکا شاخص داوجونز به میزان ۹۶/ ۱۴ درصد و شاخص اس اندپی ۵۰۰ به میزان ۷/ ۱۸ درصد افت داشته اند؛ این در حالی است که تا قبل از ژانویه سال جاری میلادی به واسطه افزایش انتظارات تورمی و تقویت مصنوعی قدرت خرید مردم در آمریکا و سایر کشورهای جهان این شاخص ها با سرعت قابل قبولی در حال رشد بودند.
افت روز جمعه بازارهای جهانی اما در شرایطی روی داد که آمارها حکایت از ناتوانی سیاستگذاران پولی در مهار تورم داشته است. افت ۸۰۰ واحدی شاخص داو (۷۳/ ۲درصد) پس از آن روی داد که نرخ تورم ایالات متحده در ۱۲ ماهه منتهی به ماه می به ۶/ ۸درصد رسید. داده های اقتصادی حکایت از آن دارد که ثبت چنین رقمی در کارنامه اقتصاد ایالات متحده از سال ۱۹۸۱ تا امروز بی سابقه بوده است. بار تحلیلی و روانی تورم بالا در آمریکا سبب شد تا بازار سهام اروپا نیز در روز گذشته با شوکی جدی مواجه شود. بر این اساس معاملات روز جمعه در وضعیتی خاتمه یافت که شوک تورمی آمریکا Stoxx ۶۰۰ مهم ترین نماگر قیمت سهام در حوزه یورو را به میزان ۷/ ۲درصد به پایین کشید.
اینطور که به نظر می آید حجم بالای ایجاد نقدینگی در سال های اخیر سبب خواهد شد تا نه تنها پایین ماندن تورم که خود ناشی از رشد داوجونز نشانگر چیست؟ مداوم اقتصاد و بهره وری بوده در ماه های پیش رو تا حدی جبران شود، بلکه در صورت عدم اتخاذ تدابیر کارآمد ممکن است در این برهه زمانی شاهد اضافه پرش نرخ ها نیز باشیم. دقیقا به همین دلیل است که بانک مرکزی اروپا پس از ۱۱ سال بر آن شده تا نرخ بهره را در این اتحادیه افزایش دهد. در سایر بانک های مرکزی نیز تاکنون یا بهره ها افزایش یافته و یا صحبت افزایش آنها به طور جدی مطرح است. از آنجایی که نرخ بهره رابطه عکس با قیمت دارایی ها دارد، همین امر سبب شده تا انتظارات در بازارهای کالاهای اساسی در جهت تضعیف قیمت ها گام بردارد.
با این حال به جرات می توان گفت که آنچه که در روزهای اخیر توانسته بر فشار فروش هم در بازارهای سهام و هم در بازارهای دارایی بیفزاید خبر رشد تورم ایالات متحده و نرخ بهره ای است که هم اکنون در بازه ۷۵/ ۰ تا یک درصد قرار گرفته است. بررسی داده های اقتصادی مبین این نکته است که نرخ یادشده در حدود یک سال قبل در سطوح منفی ۲۵/ ۰بوده است. نگاهی به تغییرات ترازنامه فدرال رزرو نیز نشانگر آن است که رشد سریع نقدینگی سبب داوجونز نشانگر چیست؟ بروز چنین تورمی است. ترازنامه فدرال رزرو در حالی این روزها در محدوده ۸ هزار و ۹۰۰ میلیارد دلار قرار گرفته که در روزگاری نه چندان دور در سال ۲۰۰۷ این رقم تنها ۸۶۲ میلیارد دلار بوده است.
چنین تفاوت فاحشی در کنار بازگشت تورم به محدوده سال ۱۹۸۱ بسیاری را به این باور رسانده که در صورت تداوم روند صعودی سطح قیمت ها حتی این امکان وجود دارد که نرخ بهره معیار از محدوده ۷۵/ ۰ تا یک درصد فعلی به سطوح بالاتر نیز افزایش پیدا کند. در آن سال نرخ بهره ایالات متحده ۸/ ۱۵درصد بوده است.
از خوش بینی تورمی تا ابطال یک ادعا
اما ارتباط چنین اعداد و ارقامی با بازار سهام در ایران چیست؟ همان طور که در گزارش های پیشین نیز به آن اشاره شد، حدودا ۷۰ درصد نمادهای فعال در بورس تهران درآمد خود را از تولید و فروش کالاهای اساسی مانند محصولات پتروشیمی، پالایشی و فلزات اساسی و کالاهایی از این دست کسب می کنند. ایران به عنوان کشوری که در سال های سخت تحریم بخش مهمی از درآمد ارزی خود را از طریق فروش چنین محصولاتی البته با شرط دورزدن تحریم ها به دست آورده است، حساسیت بالایی نسبت به عملکرد این شرکت ها چه در فروش داخلی و چه در فروش خارجی آنها دارد. از سویی دیگر همین نمادها بوده اند که در سال های اخیر بورس را به بستر مناسبی برای حفظ قدرت خرید سهامداران بدل کرده اند، بنابراین طبیعی است که بازار سهام در شرایط کنونی که تورم اقتصادهای بزرگ را دربر می گیرد، بنا بر حساسیت شرایط، نگاه ویژه ای به آمار اقتصاد بین الملل داشته باشد.
در روزهای پایانی هفته قبل اخبار رسیده از ترجیحات سیاستگذاران پولی در کنار افت قیمت های جهانی به خصوص در دارایی هایی نظیر مس، آلومینیوم، محصولات شیمیایی و سایر کامودیتی ها نشان داد که احتمالا سهام داخلی نیز همچون سهام بازارهای مالی مطرح جهان از این وضعیت متاثر خواهد شد. در شرایطی که انتظارات تورمی در ایران هر روز بیش از گذشته تقویت می شود این مهم، خبر چندان خوبی برای فعالان بازار سهام نخواهد بود چراکه افزایش نرخ بهره در کنار کاهش عرضه به جا مانده از جنگ درگرفته میان اوکراین و روسیه کار را پیچیده می کند. قضیه اما جایی بدتر می شود که بدانیم شیوع مجدد کرونا چین را به دور تازه ای از قرنطینه رهنمون کرده که احتمالا مجددا بر تقاضای جهانی بسیاری از کالاها اثر منفی می گذارد. این امر آن هم در شرایطی که نرخ دلار نیمایی همچنان در همان کانال قبلی ثابت مانده، مسیر پیش روی بورس را برای فعالان بازار تیره و تار تر می کند چراکه حتی با رشد قیمت دلار در بازار آزاد نیز نمی توان امیدی به جبران کاهش قیمت های جهانی داشت؛ آن هم حالا که کالای روسی در بازار سهام به رقیب جدی کالاهایی نظیر نفت و فولاد ایران تبدیل شده و می رود تا فروش مقداری را نیز علاوه بر قیمت ها تهدید کند.
از این رو می توان گفت که تورم دیگر نمی تواند به مانند قبل بورس را برای رسیدن به یک روند صعودی همراهی کند. اگرچه این نماگر خود به عنوان یک تهدید مهم همچنان بر سر قدرت خرید مردم سایه افکنده است. چنین عواملی نشان می دهد که با وجود سنگینی تحریم ها بر گرده بورس و اقتصاد کشور ارتباط ایران با اقتصاد جهانی در وضعیت کنونی تنها به شکلی حفظ شده که بیش از رویدادهای مثبت، از رویدادهای منفی آن تاثیر می پذیرد؛ عاملی که طبیعتا باید در تحلیل شرایط کنونی بازار سهام داخلی آن را مد نظر قرار داد و از فرصت ها و تهدید های آن استفاده کرد.
دیدگاه شما